بازگشت

اگر مشرك شوي اعمالت بر باد مي رود


قرآن همچنان مسائل مربوط به شرك و توحيد را كه در آيات قبل از آن سخن بود تعقيب مى كند .
نـخـست با لحن قاطع خطر شرك را بازگو كرده , مى فرمايد: ((به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى تمام اعمالت تباه مى شود و اززيانكاران خواهى بود)) (ولقد اوحى اليك والى الذين من قبلك لئن اشركت ليحبطن عملك ولتكونن من الخاسرين ).
بـه ايـن تـرتـيـب شرك دو پيامد خطرناك دارد حتى در مورد پيامبران الهى اگر به فرض محال مشرك شوند.
نخست مساله حبط اعمال است , و دوم گرفتار خسران و زيان زندگى شدن .
اما ((حبط اعمال )) به معنى محو آثار و پاداش عمل به خاطر شرك است چراكه شرط قبولى اعمال اعتقاد به اصل توحيد است و بدون آن هيچ عملى پذيرفته نيست .
و امـا زيـانكار شدن آنها به خاطر اين است كه بزرگترين سرمايه هاى خود را كه عقل و خرد و عمر گـرانـبـهـاسـت در ايـن بـازار بـزرگ تـجـارت دنيا از دست داده و ((جزحسرت و اندوه متاعى نخريدند))!.
(آيـه )ـ در ايـن آيـه بـاز بـراى تـاكـيـد بـيـشـتر مى افزايد: ((بلكه تنها خداوند راعبادت كن و از شكرگزاران باش )) (بل اللّه فاعبد وكن من الشاكرين ).
يعنى معبود تو بايد منحصرا ذات پاك ((اللّه )) باشد.
(آيـه )ـ در ايـن آيه به بيان ديگرى براى نفى شرك پرداخته , ريشه اصلى انحراف آنها را ذكر كرده , مـى گـويـد: ((آنـهـا خدا را آن گونه كه شايسته است نشناختند))(وما قدروا اللّه حق قدره ) و به همين دليل نام مقدس او را تا آنجا تنزل دادند كه هم رديف بتها قرار دادند.
آرى ! سـرچـشـمه شرك عدم معرفت صحيح درباره خداوند است , كسى كه بداند او وجودى است بـى پـايـان و نـامحدود از هر نظر و از سوى ديگر آفرينش همه موجودات از ناحيه اوست و حتى در بقاى خود هر لحظه به فيض وجود اونيازمندند و از سوى سوم تدبير عالم هستى و گشودن گره تمام مشكلات و همه ارزاق به دست باقدرت اوست , و حتى اگر شفاعتى هم انجام گيرد به اذن و فرمان اوخواهد بود, معنى ندارد رو به سوى ديگرى آرد.
اصـلا چـنين وجودى با اين صفات , دوگانگى براى او محال است زيرا دووجود نامحدود از جميع جهات عقلا غيرممكن است ـ دقت كنيد.
سپس براى بيان عظمت و قدرت او از دو تعبير كنائى زيبا استفاده كرده ,مى گويد: ((در حالى كه تمام زمين در روز قيامت در قبضه اوست و آسمانها پيچيده در دست او)) (والا رض جميعا قبضته يوم القيمة والسموات مطويات بيمينه ).
كـسـى كـه طـومـارى را درهـم پيچيده و در دست راست گرفته كاملترين تسلط رابر آن دارد, مـخـصوصا انتخاب ((يمين )) (دست راست ) به خاطر آن است كه غالب اشخاص كارهاى مهم را با دست راست انجام مى دهند و قوت و قدرت بيشترى درآن احساس مى كنند.
كوتاه سخن اين كه : همه اين تشبيهات و تعبيرات كنايه از سلطه مطلقه پروردگار برعالم هستى در جهان ديگر است , تا همگان بدانند در عالم قيامت نيز كليد نجات وحل مشكلات در كف قدرت خداوند است , تا به بهانه شفاعت و مانند آن به سراغ بتها و معبودهاى ديگر نروند.
البته در اين دنيا نيز زمين و آسمان به همين صورت در قبضه قدرت او است ولى در آن روز قدرت خـداوند از هر زمان آشكارتر است و همگى به روشنى درمى يابند كه همه چيز از آن او و در اختيار اوست .
بـه هر حال بعد از بيانات فوق در آخر آيه در يك نتيجه گيرى فشرده و گويامى فرمايد: ((خداوند منزه و بلندمقام است از شريكهايى كه براى او مى پندارند))(سبحانه وتعالى عما يشركون ).
اگر انسانها با مقياسهاى كوچك انديشه هاى خود درباره ذات پاك او قضاوت نمى كردند هرگز به بيراهه هاى شرك و بت پرستى نمى افتادند.