بازگشت

فضيلت تلاوت سوره


در حديثى از امام صادق (ع ) مى خوانيم : ((كسى كه سوره تغابن را در نمازفريضه اش بخواند شفيع او روزقيامت خواهد شد, و شاهد عادلى است در نزدكسى كه شفاعت او را اجازه مى دهد, سپس از او جدا نمى شود تا داخل بهشت گردد)).
بـديهى است اين تلاوت بايد توام با انديشه باشد انديشه اى كه محتواى آن رادر عمل منعكس كند, تا اين همه آثار و بركات بر آن مترتب گردد.
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.
(آيـه )ـ ايـن سـوره نـيـز بـا تسبيح خداوند آغاز مى شود, خداوندى كه مالك و حاكم بر كل جهان هستى , و قادر بر همه چيز است .
مـى فـرمايد: ((آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براى خدا تسبيح مى گويند)) (يسبح للّه مـا فى السموات ومـا فى الا رض ).
سپس مى افزايد: ((مالكيت و حكومت از آن اوست )) (له الملك ).
((و (به همين دليل ) تمام حمد و ستايش نيز به ذات پاك او برمى گردد)) (وله الحمد).
((و او بر همه چيز تواناست )) (وهو على كل شى قدير).
(آيه )ـ سپس به امر خلقت و آفرينش كه لازمه قدرت است اشاره كرده ,مى فرمايد: ((او كسى است كه شما را آفريد)) (هو الذى خلقكم ).
و به شما نعمت آزادى و اختيار داد, لذا ((گروهى از شما كافريد و گروهى مؤمن )) (فمنكم كـافر ومنكم مؤمن ).
و بـه اين ترتيب بازار امتحان و آزمايش الهى داغ شد و در اين ميان ((خداوندنسبت به آنچه انجام مى دهيد بيناست )) (واللّه بمـا تعملون بصير).
(آيـه )ـ سـپـس مـساله ((خلقت )) را با توضيح بيشتر, و با اشاره به هدف آفرينش در اين آيه ادامه داده , مى فرمايد: ((آسمانها و زمين را به حق آفريد)) (خلق السموات والا رض بالحق ).
هـم در آفـريـنـش آن , نـظام حق و دقيقى است , و هم داراى هدف حكيمانه ومصالح حقى است , چـنـانـكـه در آيـه 27 سوره ((ص )) نيز فرمود: ((ما آسمان و زمين وآنچه را در ميان اين دو است بيهوده نيافريديم , اين گمان كافران است )).
بـعد به آفرينش ((انسان )) پرداخته و ما را از سير آفاقى به سير انفسى دعوت كرده , مى افزايد: ((و شـمـا را (در عـالـم جنين ) تصوير كرد, تصويرى زيبا و دلپذير)) هم از نظر جسم و هم از نظر جان (وصوركم فاحسن صوركم ).
بـه انسان , ظاهرى آراسته , و باطنى پيراسته , عقلى فروزان و خردى نيرومندداد, و از آنچه در كل جهان هستى است , نمونه هائى در وجود او آفريد.
ولـى هـمـان گونه كه در پايان آيه مى فرمايد: ((سرانجام (بازگشت همه ) به سوى اوست )) (واليه المصير).
(آيه )ـ و از آنجا كه انسان براى هدف بزرگى آفريده شده بايد دائما تحت مراقبت پروردگار باشد, پـروردگـارى كه , از درون و برون او باخبر است , لذا در اين آيه مى فرمايد: ((آنچه را در آسمانها و زمـيـن اسـت مـى دانـد, و از آنچه پنهان يا آشكارمى كنيد باخبر است , و خداوند از آنچه در درون سينه هاست , آگاه است )) (يعلم مـافى السموات والا رض ويعلم مـا تسرون ومـا تعلنون واللّه عليم بذات الصدور).
ايـن آيـه تـرسـيـمـى اسـت از علم بى پايان خداوند, در سه مرحله : نخست علم اونسبت به تمامى مـوجـودات آسمانها و زمين , سپس علم او به همه اعمال انسانها و آنچه را پنهان مى دارند يا آشكار مـى سـازنـد, و در مـرحله سوم مخصوصاروى عقائد باطنى و چگونگى نيتها و آنچه بر قلب و جان انسان , حاكم است ,تكيه مى كند.
مـسلما توجه به اين حقيقت در اصلاح و تربيت انسان فوق العاده مؤثر است ,و انسان را براى وصول به هدف آفرينش و قانون تكامل آماده مى سازد.
(آيـه )ـ و از آنـجـا كـه يكى از مؤثرترين و سائل تربيت و طرق انذار, توجه دادن به سرنوشت اقوام و امـتـهـاى پـيشين است , اين آيه يك نگاه اجمالى به زندگى آنهاافكنده , سپس انسانها را مخاطب سـاخـتـه , مى گويد: ((آيا خبر كسانى كه پيش از اين كافر شدند به شما نرسيده است ؟ (آرى ) آنها طعم كيفر گناهان بزرگ خود راچشيدند و (در آخرت نيز) عذاب دردناكى براى آنهاست ))؟! (الم ياتكم نبؤا الذين كفروا من قبل فذاقوا وبـال امرهم ولهم عذاب اليم ).
شـمـا از كـنار شهرهاى بلاديده و ويران شده آنها, در مسير خود به سوى شام ومناطق ديگر عبور مـى كـنـيـد, نـتـيـجـه كـفر و ظلم و عصيانگرى آنها را با چشم مى بينيد, واخبار آنها را در تاريخ مى خوانيد.
اين عذاب دنياى آنها بود, در آخرت نيز عذاب دردناكى در انتظارشان است .
(آيه )ـ اين آيه به منشا اصلى اين سرنوشت دردناك اشاره كرده ,مى افزايد: ((اين به خاطر آن بود كه رسولان آنها (پيوسته ) با دلائل روشن به سراغشان مى آمدند ولى آنها (از روى كبر و غرور) گفتند: آيـا بـشرهايى (مثل ما) مى خواهند مارا هدايت كنند))؟ مگر چنين چيزى ممكن است ؟ (ذلك بانه كـانت تاتيهم رسلهم بالبينـات فقـالوا ابشر يهدوننـا).
و با اين منطق پوشالى به مخالفت با آنها برخاستند ((پس كافر شدند و روى برگرداندند)) (فكفروا وتولوا).
((در حـالى كه خداوند (از ايمان و طاعتشان ) بى نياز بود)) (واستغنى اللّه ) و اگرآنها را موظف به ايـمـان و اطـاعـت و پرهيز از گناه فرمود تنها براى منفعت خودشان وسعادت و نجاتشان در اين جهان و جهان ديگر بود.
آرى ((خداوند بى نياز و شايسته ستايش است )) (واللّه غنى حميد).
اگـر جـمـله كائنات كافر شوند بر دامان كبريائيش گردى نمى نشيند, همان گونه كه اگر همه مـخلوقات مؤمن و مطيع فرمان او باشند چيزى بر جلالش افزوده نمى شود, اين مائيم كه نيازمند به اين برنامه هاى تربيتى و سازنده و تكامل بخش هستيم .
(آيـه )ـ در تعقيب بحثهايى كه در آيات قبل , پيرامون هدف دار بودن آفرينش آمده در اينجا مساله معاد و رستاخيز را ـكه تكميلى است بر بحث هدف آفرينش انسان ـ مطرح مى كند.
نخست از ادعاى بى دليل , منكران رستاخيز, شروع كرده , مى فرمايد: ((كافران پنداشتند كه هرگز برانگيخته نخواهند شد)) (زعم الذين كفروا ان لن يبعثوا).
سـپـس در تـعـقـيـب ايـن سخن , به پيامبراسلام (ص ) دستور مى دهد ((بگو: آرى به پروردگارم سـوگـند همه شما (در قيامت ) برانگيخته خواهيد شد, سپس آنچه را عمل مى كرديد به شما خبر داده مى شود, و اين براى خداوند آسان است )) (قل بلى وربى لتبعثن ثم لتنبؤن بمـا عملتم وذلك على اللّه يسير).
وقتى كه كار دست خداوند قادر متعال است مشكلى درميان نخواهد بود.
(آيـه )ـ در ايـن آيـه چـنين نتيجه گيرى مى كند: اكنون كه قطعا معادى در كاراست , ((به خدا و رسول او و نورى كه نازل كرده ايم ايمان بياوريد)) (فـامنوا باللّه ورسوله والنور الذى انزلنـا).
و بدانيد ((خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است )) (واللّه بمـا تعملون خبير).
بـه ايـن تـرتيب دستور مى دهد كه خود را براى رستاخيز از طريق ايمان و عمل صالح آماده كنند, ايمان به سه اصل ((خدا)), ((پيامبر)) و ((قرآن )) كه اصول ديگر نيز درآن درج است .
(آيه )ـ روز تغابن و آشكار شدن غبن ها.
در اين آيه به توصيف روزقيامت پرداخته , چنين مى گويد: ((اين (بعث و نشورو حساب و جزا) در زمـانـى خـواهـد بود كه همه شما را در آن روز اجتماع [ روزرستاخيز] گردآورى مى كند)) (يوم يجمعكم ليوم الجمع ).
يـكى از نامهاى قيامت ((يوم الجمع )) است كه در آيات قرآن با تعبيرهاى مختلف كرارا به آن اشاره شده است , از جمله در آيه 49 و 50 سوره واقعه مى خوانيم : ((بگو:تمام اولين و آخرين در ميعاد روز مـعـيـنـى جمع مى شوند)) و از آن به خوبى استفاده مى شود كه رستاخيز همه انسانها در يك روز است .
سپس مى افزايد: ((آن روز روز تغابن است )) (ذلك يوم التغـابن ).
روزى است كه ((غابن )) (برنده ) و ((مغبون )) (بازنده ) شناخته مى شوند, روزى كه روشن مى شود چه كسانى در تجارت خود در عالم دنيا گرفتار غبن و خسارت وپشيمانى شده اند؟.
به اين ترتيب يكى ديگر از نامهاى قيامت ((يوم التغـابن )) روز ظهورغبن هاست .
سـپس به بيان حال مؤمنان در آن روز پرداخته , مى افزايد: ((و هركس به خداايمان بياورد و عمل صـالـح انـجام دهد, گناهان او را مى بخشد و او را در باغهائى ازبهشت كه نهرها از زير درختانش جـارى اسـت وارد مى كند, جاودانه در آن مى مانند واين پيروزى بزرگى است )) (ومن يؤمن باللّه ويعمل صـالحا يكفر عنه سيئـاته ويدخله جنات تجرى من تحتها الا نهـار خـالدين فيهـا ابدا ذلك الفوز العظيم ).
بـه اين ترتيب هنگامى كه دو شرط اصلى , يعنى ايمان و عمل صالح حاصل شود, اين مواهب عظيم پشت سر آن خواهد بود.
(آيـه )ـ در ايـن آيـه مـى افـزايـد: ((امـا كسانى كه كافر شدند, و آيات ما راتكذيب كردند اصحاب دوزخـنـد, جـاودانه در آن مى مانند, و (سرانجام آنها)سرانجام بدى است )) (والذين كفروا وكذبوا بـايـاتنـا اولئك اصحـاب النارخـالدين فيهـا وبئس المصير).
در ايـنـجـا نيز, عامل بدبختى دو چيز شمرده شده است : ((كفر)) و ((تكذيب آيات الهى )) كه ضد ((ايـمـان )) و ((عمل صالح )) است , و در نتيجه در آنجا سخن ازبهشت جاويدان است و در اينجا از دوزخ هميشگى , آنجا فوز عظيم است و اينجابئس المصير و سرانجام مرگبار!.