بازگشت

خانواده خود را از آتش دوزخ نجات دهيد


به دنبال اخطار و سرزنش نسبت به بعضى از همسران پيامبر(ص ), خداوند دراين آيه , روى سخن را بـه هـمـه مـؤمـنان كرده , و دستوراتى درباره تعليم و تربيت همسر و فرزندان و خانواده به آنها مى دهد.
نـخـست مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خويش را ازآتشى كه هيزم آن انـسـانـهـا و سـنـگهاست نگه داريد)) (يـا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم واهليكم نـارا وقودها الناس والحجـارة ).
نگهدارى خويشتن به ترك معاصى و عدم تسليم در برابر شهوات سركش است , و نگهدارى خانواده بـه تعليم و تربيت و امر به معروف و نهى ازمنكر,و فراهم ساختن محيطى پاك و خالى از هرگونه آلودگى , در فضاى خانه وخانواده است .
ايـن بـرنـامـه اى اسـت كـه بايد از نخستين سنگ بناى خانواده , يعنى از مقدمات ازدواج , و سپس نـخـسـتين لحظه تولد فرزند آغاز گردد, و در تمام مراحل بابرنامه ريزى صحيح و با نهايت دقت تعقيب شود.
سپس مى افزايد: ((فرشتگانى بر آن آتش گمارده شده , كه خشن و سختگيرندو هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى كنند, و آنچه فرمان داده شده اند (بطوركامل )اجرا مى كنند)) (عليهـا ملا ئكة غلا ظ شداد لا يعصون اللّه مـا امرهم ويفعلون مـايؤمرون ).
و به اين ترتيب , نه راه گريزى وجود دارد و نه گريه و التماس و جزع و فزع مؤثر است .
(آيه )ـ در اين آيه كفار را مخاطب ساخته , و وضع آنها را در آن روز بازگومى كندS( مى فرمايد: ((اى كسانى كه كافر شده ايد! امروز عذرخواهى نكنيد, چرا كه تنها به اعمالتان جزا داده مى شويد)) (يـا ايها الذين كفروا لا تعتذروا اليوم انمـاتجزون مـا كنتم تعملون ).
(آيـه )ـ ايـن آيـه در حـقيقت راه نجات از آتش دوزخ را نشان مى دهد,مى گويد: ((اى كسانى كه ايـمـان آورده ايـد! بـه سـوى خـدا توبه كنيد, توبه اى خالص ))(يـا ايها الذين آمنوا توبوا الى اللّه توبة نصوحا).
آرى ! نـخستين گام براى نجات , توبه از گناه است , توبه اى كه از هر نظر خالص باشد, توبه اى كه محرك آن فرمان خدا بوده باشد.
در حـديـثـى از پيغمبر گرامى اسلام (ص ) مى خوانيم هنگامى كه ((معاذبن جبل )) ازتوبه نصوح سـؤال كرد, در پاسخ فرمود: ((آن است كه شخص توبه كننده به هيچ وجه بازگشت به گناه نكند آن چنان كه شير به پستان هرگز باز نمى گردد))!.
اين تعبير لطيف بيانگر اين واقعيت است كه توبه نصوح چنان انقلابى درانسان ايجاد مى كند كه راه بـازگـشـت بـه گذشته را بكلى بر او مى بنددS( همان گونه كه بازگشت شير به پستان غيرممكن است .
سـپـس بـه آثـار ايـن تـوبـه نـصوح اشاره كرده , مى افزايد: ((اميد است (با اين كار)پروردگارتان گناهانتان را ببخشد)) (عسى ربكم ان يكفر عنكم سيئـاتكم ).
((و شما را در باغهائى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است واردكند)) (ويدخلكم جنات تجرى من تحتها الا نهـار).
اين كار ((در روزى خواهد بود كه خداوند پيامبر و كسانى را كه با او ايمان آوردند خوار نمى كند)) (يوم لا يخزى اللّه النبى والذين آمنوا معه ).
((ايـن در حـالى است كه نور (ايمان و عمل صالح ) آنها از پيشاپيش و از سوى راستشان در حركت است )) و عرصه محشر را روشن مى سازد, و راه آنها را به سوى بهشت مى گشايد (نورهم يسعى بين ايديهم وبايمـانهم ).
در ايـنجاست كه آنها رو به درگاه خداوند آورده S( ((و مى گويند: پروردگارا! نورما را كامل كن , و مـا را بـبـخش كه تو بر هر چيز توانايى )) (يقولون ربنـا اتمم لنـانورنـا واغفر لنـا انك على كل شى قدير).
(آيـه )ـ از آنـجا كه منافقان از افشاى اسرار درونى خانه پيامبر(ص ) و بروز مشاجرات و اختلافهائى درميان همسران او كه در آيات قبل به آن اشاره شده قطعا خوشحال بودند, بلكه به شايعات در اين زمـيـنـه دامـن مـى زدنـد شايد به همين مناسبت در اين آيه دستور شدت عمل درباره آنها داده , مى فرمايد: ((اى پيامبر! با كفار و منافقين پيكار كن و بر آنان سخت بگير جايگاهشان جهنم است و بـدفـرجـامى است )) (يـاايها النبى جـاهد الكفار والمنـافقين واغلظ عليهم وماويهم جهنم وبئس المصير).
ايـن جـهـاد در مورد كفار ممكن است به صورت مسلحانه يا غيرمسلحانه بوده باشد, ولى در مورد منافقان بدون شك جهاد مسلحانه نيست , زيرا در هيچ تاريخى نقل نشده كه پيامبر(ص ) با منافقان پـيـكار مسلحانه كرده باشد, بلكه مراد از جهاد با آنهاهمان توبيخ و سرزنش و تهديد و انذار و رسوا ساختن آنها, و يا در بعضى از مواردتاليف قلوب آنهاست .
البته بعد از پيامبر(ص ) اميرمؤمنان على (ع ) با منافقان مسلح به نبرد برخاست .