بازگشت

راست قامتان جاده توحيد


در تعقيب آيات گذشته , پيرامون كافران و مؤمنان , در اين آيه وضع حال اين دو گروه را در ضمن مـثـال جـالـبـى منعكس ساخته , مى فرمايد: ((آيا كسى كه به روافتاده حركت مى كند, به هدايت نـزديكتر است , يا كسى كه راست قامت در صراطمستقيم گام برمى دارد)) و پيش مى رود (افمن يمشى مكبا على وجهه اهدى امن يمشى سويا على صراط مستقيم ).
در ايـنـجـا افـراد بى ايمان و ظالمان لجوج مغرور, به كسى تشبيه شده اند كه ازجاده اى ناهموار و پرپيچ و خم , مى گذرد, در حالى كه به رو افتاده , و با دست و پا, يابه سينه حركت مى كند, نه راه را بـه درسـتى مى بيند, و نه قادر بر كنترل خويشتن است , نه از موانع باخبر است و نه سرعتى دارد؟ كمى راه مى رود و درمانده مى شود.
ولى مؤمنان را به افراد راست قامتى تشبيه مى كند كه از جاده اى هموار وصاف و مستقيم باسرعت و قدرت و آگاهى تمام , به راحتى پيش مى رود.
چـه تشبيه جالب و دقيقى ؟ كه آثار آن در زندگى اين دو گروه كاملا نمايان است و با چشم خود مى بينيم .
(آيه )ـ در اين آيه پيامبر(ص ) را مخاطب ساخته , مى افزايد: ((بگو: او كسى است كه شما را آفريد, و بـراى شـمـا گوش و چشم و قلب قرار داد, اما كمترسپاسگزارى مى كنيد)) (قل هو الذى انشاكم وجعل لكم السمع والا بصـار والا فئدة قليلا مـا تشكرون ).
خـداونـد, هـم وسـيـله مشاهده و تجربه را در اختيار شما قرارداد (چشم ) و هم وسيله آگاهى بر نـتـيـجه افكار ديگران (گوش ) و هم وسيله انديشيدن در علوم عقلى (قلب ) را, خلاصه تمام ابزار لازم بـراى آگـاهـى به علوم عقلى و نقلى را در اختيار شماگذارده است , اما كمتر كسى سپاس اين همه نعمتهاى بزرگ را به جا مى آورد, زيراشكرنعمت آن است كه هر نعمتى در مسير هدفى كه به خاطر آن آفريده شده است به كار گرفته شود.
(آيه )ـ بار ديگر پيامبر(ص ) را مخاطب ساخته , مى فرمايد: ((بگو: او كسى است كه شما را در زمين آفريد و به سوى او محشور مى شويد)) (قل هو الذى ذراكم فى الا رض واليه تحشرون ).
پـيام اين سه آيه اين است كه : در راه راست و صراط مستقيم ايمان و اسلام گام برداريد, و از تمام ابزار شناخت بهره گيريد, و به سوى زندگى جاويدان حركت كنيد.
(آيـه )ـ سـپس در همين رابطه , به گفتار منكران معاد و پاسخ آنها پرداخته ,مى فرمايد: ((آنها (از روى اسـتـهـزا) مى گويند: اگر راست مى گوئيد اين وعده قيامت چه زمانى است ))؟! (ويقولون متى هذا الوعد ان كنتم صـادقين ).
(آيـه )ـ در اين آيه به آنها چنين پاسخ مى گويد: ((به آنها بگو: علم آن تنهانزد خداست , و من تنها بيم دهنده آشكارى هستم )) (قل انما العلم عنداللّه وانمـا انانذير مبين ).
و بـايد چنين باشد چرا كه اگر تاريخ قيامت معلوم بود هرگاه فاصله زيادى داشت مردم در غفلت فرو مى رفتند, و اگر فاصله كم بود حالتى شبيه به اضطرار پيدامى كردند, و در هر حال , هدفهاى تربيتى ناتمام مى ماند.
(آيـه )ـ در ايـن آيه , مى افزايد: ((هنگامى كه آن (وعده الهى ) را از نزديك مى بينند صورت كافران زشت و سياه مى گردد)) به گونه اى كه آثار غم و اندوه از آن مى بارد (فلما راوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا).
((و بـه آنـهـا گـفته مى شود: اين همان چيزى است كه تقاضاى آن را داشتيد))!(وقيل هذا الذى كنتم به تدعون ).
(آيـه )ـ ايـن آيه و دو آيه بعد كه آخرين آيات سوره ((ملك )) است و همه باكلمه ((قل )) خطاب به پـيـامبر(ص ) شروع مى شود ادامه بحثهائى است كه در آيات قبل كفار شده , كه جنبه هاى ديگرش در اين آيات , منعكس است .
نـخست به آنها كه غالبا انتظار مرگ پيامبر(ص ) و يارانش را داشتند و گمان مى كردند كه با مرگ وى آئيـن او بـرچـيـده مـى شـود و همه چيز پايان مى يابد ـو غالب دشمنان شكست خورده درباره رهبران راستين هميشه همين انتظار را دارندـ مى فرمايد:((بگو: به من خبر دهيد اگر خداوند مرا و تـمـام كـسانى كه با من هستند, هلاك كند, يامورد ترحم قرار دهد چه كسى كافران را از عذاب دردنـاك پـنـاه مى دهد))؟ (قل اريتم ان اهلكنى اللّه ومن معى او رحمنـا فمن يجير الكـافرين من عذاب اليم ).
كـافـران مـكه , به پيامبر(ص ) و مسلمانان نفرين مى كردند و تقاضاى مرگ او راداشتند به گمان ايـن كـه اگر آن حضرت از دنيا برود, دعوتش نيز برچيده مى شود, آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.
(آيـه )ـ و در ادامـه هـمـيـن سخن مى افزايد: ((به آنها بگو: او خداوند رحمان است , ما به او ايمان آورده , و بـر او تـوكـل كـرده ايم , و به زودى مى دانيد چه كسى درگمراهى آشكار است )) (قل هو الرحمن آمنا به وعليه توكلنـا فستعلمون من هو فى ضلا ل مبين ).
يـعـنـى , اگـر ما به خدا ايمان آورده ايم , و او را ولى و وكيل و سرپرست خودبرگزيده ايم , دليلش روشن است , او خداى رحمان است , رحمت عامش همه جارسيده , و فيض انعامش دوست و دشمن را فراگرفته , اما معبودهاى شما چه كارى كرده اند؟!.
(آيـه )ـ در آخـريـن آيـه به عنوان ذكر يك مصداق از رحمت عام خداوند كه بسيارى از مردم از آن غافلند, مى گويد: ((به آنها بگو: به من خبر دهيد اگر آبهاى (سرزمين ) شما در زمين فرو رود چه كـسى مى تواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد))؟! (قل اريتم ان اصبح مـاؤكم غورا فمن ياتيكم بمـا معين ).
در روايـاتـى كـه از ائمـه اهـل بيت (ع ) به ما رسيده , آيه اخير به ظهور حضرت مهدى ـعج ـ و عدل جهان گستر او تفسير شده است كه همه از باب ((تطبيق )) است , وبه تعبير ديگر ظاهر آيه مربوط بـه آب جـارى اسـت كـه مايه حيات موجودات زنده است , و باطن آيه مربوط به وجود امام و علم و عدالت جهان گستر اوست كه آن نيزمايه حيات جامعه انسانى است .
((پايان سوره ملك )).