بازگشت

او را بگيريد و زنجيرش كنيد


در ادامـه آيـات گـذشـته كه سخن از ((اصحاب شمال )) مى گفت كه نامه اعمالشان را به دست چـپـشـان مى دهند در اينجا به گوشه اى از عذابهاى آنها در قيامت اشاره كرده , مى فرمايد: در اين هـنـگـام به فرشتگان عذاب دستور داده مى شود: ((اورا بگيريدو دربند وزنجيرش كنيد))! (خذوه فغلوه ).
(آيه )ـ ((سپسس (گفته مى شود:) او را در دوزخ بيفكنيد)) (ثم الجحيم صلوه ).
(آيـه )ـ ((بـعد او را به زنجيرى كه هفتاد ذراع است ببنديد)) (ثم فى سلسلة ذرعهـا سبعون ذراعا فاسلكوه ).
((ذراع )) بـه مـعنى فاصله آرنج تا نوك انگشتان است (در حدود نيم متر) كه واحد طول نزد عرب بـوده , و يـك مـقـيـاس طبيعى است , ولى بعضى گفته اند كه اين ذراع غير از ذراع معمولى است بـطـورى كه هر ذراع از آن فاصله هاى عظيمى را دربرمى گيرد, و همه دوزخيان را به آن زنجير مى بندند.
(آيه )ـ در اين آيه و آيه بعد به علت اصلى اين عذاب سخت پرداخته ,مى فرمايد : ((چرا كه او هرگز به خداوند بزرگ ايمان نمى آورد)) (انه كـان لا يؤمن باللّه العظيم ).
و هر قدر انبيا و اوليا و رسولان پروردگار او را به سوى خدا دعوت مى كردندنمى پذيرفت , و به اين ترتيب پيوند او با ((خالق )) بكلى قطع شده بود.
(آيـه )ـ ((و هـرگـز مـردم را بـر اطـعـام مـستمندان تشويق نمى نمود)) (ولا يحض على طعـام المسكين ).
و به اين ترتيب پيوند خود را از ((خلق )) نيز بريده بود.
از اين دو آيه به خوبى استفاده مى شود كه عمده اطاعات و عبادات ودستورات شرع را مى توان در رابـطـه بـا خـلـق و خـالق خلاصه كرد, و عطف ((اطعام مسكين )) بر ((ايمان )) اشاره به اهميت فوق العاده اين عمل بزرگ است .
(آيـه )ـ سـپـس مـى افـزايـد: ((چون عقيده و عمل او چنين بود ((از اين رو امروزهم در اينجا يار مهربانى ندارد))! (فليس له اليوم ههنـا حميم ).
(آيه )ـ ((و نه طعامى جز از چرك و خون )) (ولا طعـام الا من غسلين ).
قـابـل تـوجـه ايـن كه كيفر و عمل آنها كاملا با هم متناسبند, به خاطر قطع پيوند باخالق , در آنجا دوسـت گـرم و صـمـيـمـى ندارند, و به خاطر ترك اطعام مستمندان ,غذائى جز چرك و خون از گلوى آنها پايين نمى رود, چرا كه آنها سالها لذيذترين طعامها را مى خوردند در حالى كه بينوايان جز خون دل طعامى نداشتند.
(آيه )ـ در اين آيه , براى تاكيد مى افزايد: ((غذائى كه جز خطاكاران آن رانمى خورند)) (لا ياكله الا الخـاطؤن ).
كسانى كه با تعمد و آگاهى و به عنوان طغيان و سركشى راه شرك و كفر وبخل را مى پويند.