بازگشت

اگر او دروغ بر ما مي بست مهلتش نمي داديم


در ادامـه بحثهاى مربوط به قرآن , در اينجا به ذكر دليل روشنى بر اصالت آن پرداخته , مى فرمايد: ((اگر او سخنى دروغ بر ما مى بست )) (ولو تقول علينـا بعض الا قـاويل ).
(آيه )ـ ((ما او را با قدرت مى گرفتيم )) (لا خذنـا منه باليمين ).
(آيه )ـ ((سپس رگ قلبش را قطع مى كرديم ))! (ثم لقطعنـا منه الوتين ).
(آيه )ـ ((و هيچ كس از شما نمى توانست از (مجازات ) او مانع شود)) و از اوحمايت كند (فمـا منكم من احد عنه حـاجزين ).
(آيه )ـ در اين آيه باز هم براى تاكيد و يادآورى مى فرمايد: ((و آن (قرآن )تذكرى براى پرهيزكاران است )) (وانه لتذكرة للمتقين ).
بـراى آنها كه آماده اند خود را از گناه پاك كنند و راه حق را بپويند, براى آنها كه جستجوگرند و طـالـب حـقـيـقـت , و كسانى كه اين حد از تقوا را ندارند مسلمانمى توانند از تعليمات قرآن بهره گيرند.
تاثير عميق و فوق العاده اى كه قرآن از اين نظر دارد خود نشانه ديگرى ازحقانيت آن است .
(آيه )ـ سپس مى گويد: ((و ما مى دانيم كه بعضى از شما (آن را) تكذيب مى كنيد)) (وانا لنعلم ان منكم مكذبين ).
امـا وجـود تـكذيب كننده لجوج هرگز دليل بر عدم حقانيت آن نخواهد بود,چرا كه پرهيزكاران و طالبان حقيقت از آن متذكر مى شوند, نشانه هاى حق را در آن مى بينند و در راه خدا گام مى نهند .
(آيه )ـ در اين آيه مى افزايد: ((و آن مايه حسرت كافران است )) (وانه لحسرة على الكـافرين ).
امـروز آن را تـكـذيب مى كنند, ولى فردا كه ((يوم الظهور)) و ((يوم البروز)) و درعين حال ((يوم الـحـسـرة )) اسـت مى فهمند چه نعمت بزرگى را به خاطر لجاجت وعناد از دست داده اند, و چه عذابهاى دردناكى را براى خود خريده اند.
(آيـه )ـ و بـراى ايـن كه كسى تصور نكند كه شك و ترديد, يا تكذيب منكران به خاطر ابهام مفاهيم قرآن است , در اين آيه اضافه مى كند: ((و آن (قرآن )يقين خالص است )) (وانه لحق اليقين ).
يـعـنى , قرآن يقينى است خالص , و يا به تعبير ديگر ((يقين )) داراى مراحل مختلفى است : گاه از دلـيـل عقلى حاصل مى شود, مثل اين كه دودى را از دور مشاهده مى كنيم و از آن , يقين به وجود آتش حاصل مى شود, در حالى كه آتش را نديده ايم ,اين را ((علم اليقين )) گويند.
گاه نزديكتر مى رويم و شعله هاى آتش را با چشم مى بينيم , در اينجا يقين محكمتر مى شود, و آن را ((عين اليقين )) مى نامند.
گـاه از اين هم نزديكتر مى رويم و در مجاورت آتش قرار مى گيريم , و سوزش آن را با دست خود لمس مى كنيم , مسلما اين مرحله بالاترى از يقين است كه آن را((حق اليقين )) مى نامند.
آيـه فـوق مـى گـويـد قـرآن در چـنين مرحله اى از يقين است , و با اين حال كوردلان آن را انكار مى كنند!.
(آيه )ـ و سرانجام در آخرين آيه مى فرمايد: ((حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى ))! و او را از هرگونه عيب و نقص منزه بشمار (فسبح باسم ربك العظيم ).
قـابل توجه اين كه مضمون اين آيه و آيه قبل با مختصر تفاوتى در آخر سوره واقعه نيز آمده است , با ايـن تفاوت كه در اينجا سخن از قرآن مجيد است و توصيف آن به ((حق اليقين )) اما در پايان سوره ((واقعه )) سخن از گروههاى مختلف نيكوكاران وبدكاران در قيامت است .
((پايان سوره حاقه )).