بازگشت

بخش ديگري از ويژگيهاي بهشتيان


در آيات گذشته چهار وصف از اوصاف ويژه مؤمنان راستين و آنها كه در قيامت اهل بهشتند ذكر شد, و در اينجا به پنج وصف ديگر اشاره مى كند كه مجموعا نه وصف مى شود.
در نخستين توصيف مى فرمايد: ((و آنها كه دامان خويش را (از بى عفتى )حفظ مى كنند)) (والذين هم لفروجهم حـافظون ).
(آيـه )ـ ((جز با همسران و كنيزانشان (كه در حكم همسرند آميزش ندارند)چرا كه بهره گيرى از اينها مورد سرزنش نخواهند بود)) (الا على ازواجهم او مـاملكت ايمـانهم فانهم غير ملومين ).
بـدون شـك غـريزه جنسى از غرائز سركش انسان , و سرچشمه بسيارى ازگناهان است تا آنجا كه بعضى معتقدند در تمام پرونده هاى مهم جنائى اثرى از اين غريزه ديده مى شود, لذا كنترل و حفظ حدود آن از نشانه هاى مهم تقواست و به همين دليل بعد از ذكر نماز و كمك به نيازمندان و ايمان به روز قيامت و ترس ازعذاب الهى كنترل اين غريزه ذكر شده است .
(آيـه )ـ در ايـن آيـه براى تاكيد بيشتر روى همين موضوع مى افزايد: ((وهركس جز اينها را طلب كند, متجاوز است ))! (فمن ابتغى ورا ذلك فاولئك هم العـادون ).
و بـه ايـن ترتيب اسلام طرح اجتماعى مى ريزد كه هم به غرائز فطرى در آن پاسخ داده مى شود, و هم آلوده فحشا و فساد جنسى و مفاسد ناشى از آن نيست .
(آيه )ـ سپس به دومين و سومين اوصاف آنها اشاره كرده , مى گويد: ((وآنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مى كنند)) (والذين هم لا مـانـاتهم وعهدهم راعون ).
((امـانـت )) مـعنى وسيعى دارد كه نه تنها امانتهاى مادى مردم را از هر نوع در بر مى گيرد, بلكه امانتهاى الهى و پيامبران و پيشوايان معصوم همه را شامل مى شود.
هـريك از نعمتهاى الهى امانتى از امانات او هستند, پستهاى اجتماعى ومخصوصا مقام حكومت از مهمترين امانات است .
و از همه مهمتر دين و آئين خدا و كتاب او قرآن , امانت بزرگ او است , كه بايد در حفظش كوشيد.
((عهد)) نيز مفهوم وسيعى دارد كه هم عهدهاى مردمى را شامل مى شود و هم عهدها و پيمانهاى الهى را.
(آيـه )ـ و در چـهـارمين وصف اضافه مى كند: ((و كسانى كه به اداى شهادتشان قيام مى نمايند)) (والذين هم بشهـاداتهم قـائمون ).
زيـرا اقـامـه شـهـادت عادلانه و ترك كتمان آن , يكى از مهمترين پايه هاى اقامه عدالت در جامعه بشرى است .
(آيه )ـ در آخرين وصف كه در واقع نهمين توصيف از اين مجموعه است بار ديگر به مساله نماز باز مـى گـردد, هـمـان گـونه كه آغاز آن نيز از نماز بود, مى فرمايد:((و كسانى كه بر نماز مواظبت دارنـد)) (والـذيـن هـم عـلـى صـلا تهم يحـافظون ) نمازى كه مهمترين وسيله تهذيب نفوس و پاكسازى جامعه است .
الـبـتـه در نخستين وصف اشاره به ((تداوم )) نماز بود, اما در اينجا سخن از حفظآداب و شرائط و اركان و خصوصيات آن است آدابى كه هم ظاهر نماز را از آنچه مايه فساد است حفظ مى كند, و هم روح نماز را كه حضور قلب است تقويت مى نمايد, و هم موانع اخلاقى را كه سد راه قبول آن است از بين مى برد, بنابراين هرگز تكرار محسوب نمى شود.
(آيه )ـ در پايان اين سخن مسير نهائى صاحبان اين اوصاف را بيان مى كند, همان گونه كه در آيات گذشته مسير نهائى مجرمان را شرح داد, در اينجا دريك جمله كوتاه و پرمعنى مى فرمايد: ((آنها در باغهاى بهشتى (پذيرايى و) گرامى داشته مى شوند)) (اولئك فى جنات مكرمون ).
چـرا گـرامـى نـباشند؟ در حالى كه ميهمانهاى خدا هستند, و خداوند قادر ورحمان تمام وسائل پذيرائى را براى آنها فراهم ساخته است .