بازگشت

شما را با اين نعمتهاي فراوان مي آزمائيم


در آيـات گـذشته سخن از پاداشهاى مؤمنان در قيامت بود, و در اينجا سخن ازپاداشهاى دنيوى آنهاست .
مـى فـرمـايـد: ((اگـر آنـهـا [ جـن و انـس ] در راه ايمان استقامت ورزند با آب فراوان سيرابشان مى كنيم ))! (وان لو استقـاموا على الطريقة لا سقينـاهم مـا غدقا).
بـاران رحـمـت خـود را بر آنها فرو مى باريم , و منابع و چشمه هاى آب حياتبخش را در اختيارشان مى گذاريم , و از آنجا كه آب فراوان است همه چيزفراوان است , و به اين ترتيب آنها را مشمول انواع نعمتها قرار مى دهيم .
اين براى چندمين بار است كه قرآن مجيد روى اين مطلب تكيه مى كند كه ((ايمان و تقوا)) نه تنها سـرچشمه ((بركات معنوى )) است كه موجب فزونى ارزاق مادى و وفور نعمت و آبادى و عمران و ((بركت مادى )) نيز مى باشد.
البته طبق اين آيه آنچه مايه وفور نعمت مى شود, استقامت بر ايمان است نه اصل ايمان .
(آيه )ـ در اين آيه به حقيقت ديگرى در همين رابطه اشاره كرده ,مى افزايد: ((هدف اين است كه ما آنها را با اين نعمت فراوان بيازمائيم )) (لنفتنهم فيه ).
و از ايـنـجـا روشـن مى شود كه يكى از اسباب مهم امتحان الهى وفور نعمت است , و اتفاقا آزمايش بـه وسيله ((نعمت )) از آزمايش به وسيله ((عذاب )) سخت تر وپيچيده تر است , زيرا طبيعت فزونى نـعمت , سستى و تنبلى و غفلت و غرق شدن درلذائذ و شهوات است , و اين درست چيزى است كه انسان را از خدا دور مى سازد وميدان را براى فعاليت شيطان آماده مى كند تنها كسانى مى توانند از عوارض نامطلوب فزونى وفور نعمت در امان بمانند كه بطور دائم به ياد خدا باشند.
و لـذا بـه دنـبال آن , مى افزايد: ((و هركس از ياد پروردگارش روى گرداند او را به عذاب شديد و فزاينده اى گرفتار مى سازد)) (ومن يعرض عن ذكر ربه يسلكه عذاباصعدا).
(آيـه )ـ در ايـن آيـه از زبان مؤمنان جن به هنگام دعوت ديگران به سوى توحيد چنين مى گويد: ((مساجد از آن خداست , پس هيچ كس را با خدا نخوانيد(وان المسـاجد للّه فلا تدعوا مع اللّه احدا).
مـنـظور از ((مسـاجد)) مكانهائى است كه در آنجا براى خدا سجده مى شود كه مصداق اكمل آن , مـسـجـدالحرام , و مصداق ديگرش ساير مساجد, و مصداق گسترده ترش , تمام مكانهائى است كه انسان در آنجا نماز مى خواند, و براى خداسجده مى كند, و به حكم حديث معروف پيغمبر(ص ) كه فرمود:.
((جـعـلت لى الا رض مسجدا وطهوراS( (تمام روى زمين , سجده گاه و وسيله طهور (تيمم كردن ) براى من قرار داده شده )) همه جا را شامل مى شود.
و بـه ايـن تـرتيب پاسخى است به اعمال مشركان عرب و مانند آنها كه خانه كعبه را بتكده ساخته بـودنـد, و بـه اعـمال مسيحيان منحرف كه به سراغ ((تثليث )) رفته و در كليساهاى خود خدايان سـه گانه را مى پرستيدند, قرآن مى گويد: تمام معابد,مخصوص خداست و در اين معابد, جز براى خدا سجده نمى توان كرد و پرستش غير او ممنوع است .
(آيـه )ـ و در ادامه اين سخن براى بيان تاثير فوق العاده قرآن مجيد وعبادت پيامبر(ص ) مى افزايد: ((هنگامى كه بنده خدا [ محمد] به عبادت برمى خاست و او را مى خواند گروهى پيرامون او بشدت ازدحام مى كردند)) (وانه لما قـام عبداللّه يدعوه كـادوا يكونون عليه لبدا).
تـعـبـيـر ((لـبـد)) بـيانگر هجوم عجيب مؤمنان جن براى شنيدن قرآن در اولين برخورد با آن , و همچنين بيانگر جاذبه فوق العاده نماز پيامبر(ص ) است .
(آيـه )ـ در ايـنـجا براى تحكيم پايه هاى توحيد, و نفى هرگونه شرك كه درآيات قبل به آن اشاره شده بود, نخست به پيامبر(ص ) دستور مى دهد: ((بگو: من تنهاپروردگارم را مى خوانم (و فقط او را عبادت مى كنم ) و هيچ كس را شريك او قرارنمى دهم ))! (قل انمـا ادعوا ربى ولا اشرك به احدا).
(آيه )ـ سپس دستور مى دهد: ((بگو: من مالك زيان و هدايتى براى شمانيستم )) و هدايت به دست ديگرى است (قل انى لا املك لكم ضرا ولا رشدا).
(آيه )ـ و باز اضافه مى كند: ((بگو: (اگر من نيز بر خلاف فرماشن رفتار كنم )هيچ كس مرا در برابر او حمايت نمى كند و پناهگاهى جز او نمى يابم )) (قل انى لن يجيرنى من اللّه احد ولن اجد من دونه ملتحدا).
بـه اين ترتيب نه كسى مى تواند به من پناه دهد نه چيزى مى تواند پناهگاه واقع شوداين سخنان از يـك سـو اعـتراف به عبوديت كامل در پيشگاه خداوند است , و از سوى ديگر هرگونه ((غلو)) را در مـورد پيامبر(ص ) نفى مى كند, و از سوى سوم نشان مى دهدكه نه تنها از بتها كارى ساخته نيست كـه شـخـص پـيامبر(ص ) نيز با آن همه عظمت ملجاو پناه مستقلى در برابر عذاب خدا نمى تواند بـاشـد, و از سوى چهارم به بهانه جوئيهاو انتظارات بى موردى كه افراد لجوج در برابر پيامبر(ص ) داشـتند و از او تقاضاى كارهاى خدائى مى كردند پايان مى دهد, و ثابت مى كند كه توسل و شفاعت نيز به اذن خداست .
(آيـه )ـ در اين آيه مى افزايد: ((تنها وظيفه من ابلاغ از سوى خدا و رساندن رسالتهاى اوست )) (الا بلا غا من اللّه ورسـالا ته ).
ايـن تعبير شبيه چيزى است كه در آيه 92 سوره مائده مى خوانيم : ((تنها چيزى كه بر عهده پيامبر است ابلاغ آشكار است )).
و در آيـه 188 سوره اعراف آمده است : ((بگو: من مالك سود و زيانى براى خويش نيستم , مگر آنچه خـدا بـخواهد, و اگر از غيب باخبر بودم منافع فراوانى براى خود فراهم مى ساختم , و هيچ بدى به من نمى رسيد, من تنها بيم دهنده وبشارت دهنده ام براى گروهى كه ايمان مى آورند)).
به هر حال در پايان آيه هشدار مى دهد كه : ((هركس نافرمانى خدا و رسولش كند آتش دوزخ از آن اوست , و جاودانه در آن مى ماند)) (ومن يعص اللّه ورسوله فان له نـار جهنم خـالدين فيهـا ابدا).
روشـن اسـت كـه مـنـظـور هـر گـنـهكارى نيست , بلكه منظور مشركان و كافران است زيرا هر گنهكارى مستحق خلود در آتش دوزخ نمى باشد.
(آيه )ـ سپس مى افزايد: اين وضع كفار و مشركان كه پيوسته مسلمانان رااستهزا مى كنند و ضعيف مـى شـمـرنـد همچنان ادامه مى يابد ((تا آنچه را به آنها وعده داده شده ببينند, آنگاه مى دانند چه كـسى ياورش ضعيفتر, و جمعيتش كمتر است ))(حتى اذا راوا مـا يوعدون فسيعلمون من اضعف نـاصرا واقل عددا).
لحن آيه به خوبى نشان مى دهد كه دشمنان اسلام پيوسته قدرت و كثرت نفرات خود را به رخ آنها مـى كـشـيـدند, و آنها را ضعيف و ناتوان مى شمردند قرآن به اين وسيله به مؤمنان دلدارى و نويد مى دهد كه سرانجام روز پيروزى آنها و شكست و ناتوانى دشمنان فرا خواهد رسيد.