بازگشت

مرگ بر او, چه نقشه شومي كشيد


در اينجا توضيحات بيشترى پيرامون مردى كه خداوند مال و فرزندان فراوان به او داده بود و او در مقام مخالفت با پيامبر اسلام (ص ) برآمد ـيعنى S( وليدبن مغيره مخزومى ـآمده است .
مى فرمايد: ((او انديشه كرد (كه پيامبر و قرآن را به چه چيز متهم كند؟) ومطلب را آماده ساخت )) (انه فكر وقدر).
(آيه )ـ سپس براى مذمت او مى افزايد: ((مرگ بر او باد! چگونه (براى مبارزه با حق ) مطلب را آماده كرد)) (فقتل كيف قدر).
(آيـه )ـ و بـه عـنـوان تاكيد مى افزايد: ((باز هم مرگ بر او, چگونه مطلب (و نقشه شيطانى خود را براى مبارزه با حق ) آماده نمود)) (ثم قتل كيف قدر).
و ايـن اشـاره بـه همان چيزى است كه در شان نزول آمد كه او مى خواست افكار مشركان را متحد سازد, تا يك زبان , مطلبى را بر ضد پيامبر(ص ) تبليغ كنند.
ايـن جـمـلـه ها دليل بر اين است كه ((وليد)) در افكار شيطانى مهارت داشت ,آن چنان كه فكر و انديشه اش مايه تعجب بود.
(آيـه )ـ سـپـس مى افزايد: ((سپس نگاهى افكند)) (ثم نظر) و ساخته وپرداخته فكر خود را مورد بازرسى مجدد قرار داد تا از استحكام و انسجام لازم وجنبه هاى مختلف آن آگاه و مطمئن گردد .
(آيه )ـ ((بعد چهره درهم كشيد و عجولانه دست به كار شد)) (ثم عبس وبسر).
(آيه )ـ ((سپس پشت (به حق ) كرد و تكبر ورزيد)) (ثم ادبر واستكبر).
(آيـه )ـ ((و سـرانـجـام گفت : اين (قرآن ) چيزى جز افسون و سحرى همچون سحرهاى پيشينان نيست )) (فقـال ان هذا الا سحر يؤثر).
(آيـه )ـ ((ايـن فـقـط سـخن انسان است )) و هيچ ارتباطى با وحى آسمانى ندارد! (ان هذا الا قول البشر).
و بـه ايـن تـرتـيب آخرين سخن خود را بعد از مطالعه مكرر و تفكر شيطانى وبراى مبارزه با قرآن اظهار داشت .