بازگشت

اين عدد ماموران دوزخ براي چيست ؟


هـمان گونه كه در آيات قبل خوانديم خداوند عدد خازنان و ماموران دوزخ رانوزده نفر (يا نوزده گـروه ) ذكر مى كند, و نيز خوانديم كه ذكر اين عدد سبب گفتگودرميان مشركان و كفار شد, و گروهى آن را به باد سخريه گرفتند.
ايـن آيه كه طولانى ترين آيه اين سوره است به آنها پاسخ داده , مى فرمايد:((ماموران دوزخ را فقط فرشگان (عذاب ) قرار داديم )) (ومـا جعلنـا اصحـاب النارالا ملا ئكة ).
فـرشـتـگـانـى نيرومند, پرقدرت و به تعبير قرآن ((غلاظ)) و ((شداد)) خشن وسختگير كه تمام گنهكاران در برابر آنها ضعيف و ناتوانند.
سـپس مى افزايد: ((و تعداد آنها را جز براى آزمايش كافران معين نكرديم ))(ومـا جعلنـا عدتهم الا فتنة للذين كفروا).
ايـن آزمـايش از دو جهت بود: نخست اين كه آنها استهزا مى كردند كه چرا ازميان تمام اعداد, عدد نوزده انتخاب شده , در حالى كه هر عدد ديگرى انتخاب شده بود جاى همين سؤال وجود داشت .
از سـوى ديگر اين تعداد را كم مى شمردند, و از روى سخريه مى گفتند: ما درمقابل هر يك از آنها ده نفر قرار مى دهيم , تا آنها را درهم بشكنيم !.
در حـالى كه فرشتگان خدا چنان هستند كه به گفته قرآن چند نفر از آنهامامور هلاكت قوم لوط مى شوند و شهرهاى آباد آنها را از زمين برداشته زيرورو مى كنند.
و بـاز مى افزايد: هدف اين بود: ((تا اهل كتاب [ يهود و نصارى ] يقين پيداكنند)) (ليستيقن الذين اوتوا الكتـاب ).
و از آنـجا كه آنها ايرادى به اين موضوع نكردند معلوم مى شود آن را هماهنگ با كتب خود يافتند, و بر يقين آنها به نبوت پيامبر اسلام (ص ) افزوده شد.
لـذا در جـمـله بعد مى افزايد: ((و (هدف اين بود تا) بر ايمان مؤمنان بيفزايد))(ويزداد الذين آمنوا ايمـانا).
و بلافاصله بعد از ذكر اين جمله روى همان اهداف سه گانه به عنوان تاكيد بازمى گردد, و مجددا روى ايـمـان اهـل كتاب , سپس مؤمنان و بعد به آزمون كفار ومشركان تكيه كرده , مى گويد: ((و هـدف اين بود كه اهل كتاب , و مؤمنان (در حقانيت قرآن ) ترديد به خود راه ندهند, و بيماردلان و كـافـران بـگـويـنـد: خـدا از ايـن تـوصيف چه منظورى دارد))؟! (ولا يرتـاب الذين اوتوا الكتـاب والمؤمنون وليقول الذين فى قلوبهم مرض والكـافرون مـاذا اراد اللّه بهذا مثلا ).
سپس به دنبال اين گفتگوها كه درباره چگونگى بهره گيرى مؤمنان و كافران بيماردل از سخنان الـهـى بـود مى افزايد: ((اين گونه خداوند هركس را بخواهد گمراه مى سازد, و هركس را بخواهد هدايت مى كند)) (كذلك يضل اللّه من يشـا ويهدى من يشـا).
جـمـلـه هـاى گذشته به خوبى نشان مى دهد كه اين مشيت و اراده الهى درباره هدايت بعضى , و گـمـراهـى بـعـضى ديگر, بى حساب نيست , آنها كه معاند و لجوج وبيماردلند استحقاقى جز اين ندارند, و آنها كه در برابر فرمان خدا تسليم و مؤمنندمستحق چنين هدايتى هستند.
و در پـايـان آيه مى فرمايد:((و (به هرحال ) لشكريان پروردگارت را جز او كسى نمى داند, و اين جز هشدار و تذكرى براى انسانها نيست ))! (ومـا يعلم جنود ربك الا هو ومـا هى الا ذكرى للبشر).
بـنـابـراين اگر سخن از نوزده نفر از خازنان دوزخ به ميان آمده مفهومش اين نيست كه لشكريان خداوند محدود به اينها هستند.
عـلـى (ع ) در نخستين خطبه نهج البلاغه مى فرمايد: آنگاه آسمانهاى بالا را از هم باز كرد, و آنها را مملو از اصناف مختلف فرشتگان ساخت :.
گروهى از آنان هميشه در سجودند و به ركوع نمى پردازند.
و گروهى دائما در ركوعند و سر از ركوع بر نمى دارند.
و گروهى دائما ايستاده اند و به عبادت مشغولند و تغيير موضع نمى دهند.
گروهى همواره تسبيح مى گويند و خسته نمى شوند.
و گـروهى ديگر امناى وحى اويند, و زبان او به سوى پيامبران كه پيوسته براى ابلاغ فرمان و امر او در رفت و آمدند.
و جمعى ديگر حافظان بندگان او هستند و دربانان بهشت برين .
(آيـه )ـ در ادامـه بحث با منكران نبوت پيامبر اسلام (ص ), و انكار رستاخيز,در اينجا سوگندهاى متعددى ياد كرده , و بر مساله قيامت و رستاخيز و دوزخ وعذاب آن تاكيد مى نمايد.
مى فرمايد: ((اين چنين نيست كه آنها تصور مى كنند, سوگند به ماه )) (كلا والقمر).
ذكر سوگند به ((ماه )) به خاطر آن است كه يكى از آيات بزرگ الهى است , هم ازنظر خلقت , و هم گـردش مـنظم , و هم نور و زيبائى , و هم تغييرات تدريجى كه خود,تقويم زنده اى براى مشخص ساختن روزهاست .
(آيه )ـ سپس مى افزايد: ((و (سوگند) به شب هنگامى كه (دامن برچيندو) پشت كند)) (والليل اذ ادبر).
(آيه )ـ ((و به صبح هنگامى كه چهره بگشايد)) (والصبح اذا اسفر).
شب گرچه آرام بخش است و خاموش , و هنگام راز و نياز عاشقان حق , امااين شب تاريك آن زمان جـالـب اسـت كه پشت كند و رو به صبح روشنى پيش رود وآخر سحرگاه باشد, و طلوع صبح از همه زيباتر و دل انگيزتر است كه هر انسانى را به وجد و نشاط مى آورد.
ايـن سـوگـنـدهـاى سـه گـانـه در ضمن , تناسبى با نور هدايت ((قرآن )) و پشت كردن ظلمات ((شرك )) و بت پرستى و دميدن سپيده صبحگاهان ((توحيد)) دارد.
(آيه )ـ بعد از بيان اين سوگندها, به چيزى مى پردازد كه سوگند به خاطر آن يادشده , مى فرمايد: ((آن (حوادث هولناك قيامت ) از مسائل مهم است )) (انهـا لا حدى الكبر).
(آيـه )ـ سـپـس اضافه مى كند: هدف از آفرينش دوزخ هرگز انتقامجوئى نيست , بلكه ((هشدار و انذارى است براى انسانها)) (نذيرا للبشر).
(آيـه )ـ و سرانجام براى تاكيد بيشتر مى افزايدS( اين انذار مخصوص گروه معينى نيست بلكه : براى هـمـه افـراد بـشر است ((براى كسانى از شما كه مى خواهندپيش افتند يا عقب بمانند)) [ به سوى هدايت و نيكى پيش روند يا نروند]! (لمن شـا منكم ان يتقدم او يتاخر).