بازگشت

سوگند به روز قيامت و وجدان ملامتگر؟


ايـن سـوره بـا دو سوگند پرمعنى آغاز شده , مى فرمايد: ((سوگند به روز قيامت ))(لا اقسم بيوم القيمة ).
(آيـه )ـ ((و سـوگـنـد به (نفس لوامه و) وجدان بيدار و ملامتگر)) (ولا اقسم بالنفس اللوامة ) كه رستاخيز حق است و همه شما در قيامت برانگيخته مى شويد وبه سزاى اعمالتان مى رسيد!.
در مـورد رابـطـه ايـن دو سـوگـنـد با هم بايد بگوييم : حقيقت اين است كه يكى ازدلائل وجود ((مـعـاد)) وجـود ((مـحكمه وجدان )) در درون جان انسان است كه به هنگام انجام كار نيك روح آدمـى را مـملو از شادى و نشاط مى كند, و از اين طريق به اوپاداش مى دهد, و به هنگام انجام كار زشت يا ارتكاب جنايت روح او را سخت درفشار قرار داده و مجازات و شكنجه مى كند, به حدى كه گاه براى نجات از عذاب وجدان اقدام به خودكشى مى كند.
وقـتـى ((عـالـم صـغـير)) يعنى وجود انسان در دل خود محكمه و دادگاه كوچكى دارد, چگونه ((عالم كبير)) با آن عظمتش محكمه عدل عظيمى نخواهد داشت ؟.
و از اينجاست كه ما از وجود ((وجدان اخلاقى )) پى به وجود ((رستاخيز وقيامت )) مى بريم و نيز از همين جا رابطه جالب اين دو سوگند روشن مى شود, و به تعبير ديگر سوگند دوم دليلى است بر سوگند اول .
(آيـه )ـ سـپس در اين آيه به عنوان يك استفهام انكارى مى افزايد: ((آياانسان مى پندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد))؟ (ايحسب الا نسـان الن نجمع عظـامه ).
(آيـه )ـ ((آرى ! قـادريم كه (حتى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب كنيم )) (بلى قـادرين على ان نسوى بنـانه ).
اين تعبير مى تواند اشاره لطيفى به خطوط سر انگشت انسانها باشد كه مى گويند كمتر انسانى در روى زمين پيدا مى شود كه خطوط سر انگشت او باديگرى يكسان باشد.
(آيـه )ـ در ايـن آيـه بـه يكى از علل حقيقى انكار معاد اشاره كرده ,مى فرمايد: انسان شك در معاد نـدارد ((بـلكه او مى خواهد (آزاد باشد و بدون ترس ازدادگاه قيامت ) در تمام عمر گناه كند))! (بل يريد الا نسـان ليفجر امـامه ).
او مى خواهد از طريق انكار معاد, كسب آزادى براى هرگونه هوسرانى و ظلم و بيدادگرى و گناه بـنمايد, هم وجدان خود را از اين طريق اشباع كاذب كند, و هم دربرابر خلق خدا مسؤوليتى براى خود قائل نباشد.
(آيه )ـ و لذا به دنبال آن مى افزايد: ((مى پرسد قيامت كى خواهد بود))؟!(يسئل ايان يوم القيمة ).
آرى ! او بـراى گريز از مسؤوليتها استفهام انكارى درباره وقت قيامت مى كند,تا راه را براى فجور خود بگشايد.