بازگشت

پاداشهاي عظيم بهشتي


بعد از اشاره اجمالى در آيات گذشته به نجات ((ابرار و نيكان )) از عذابهاى دردناك روزقيامت , و رسيدن آنها به لقاى محبوب , در اينجا به شرح اين نعمتهاى بهشتى پرداخته , حداقل پانزده نعمت را در طى اين آيات برمى شمرد:.
نـخـسـت از مسكن و لباس اين بهشتيان سخن مى گويد, مى فرمايد: خداوند((در برابر صبرشان بهشت و لباسهاى حرير بهشتى را به آنها پاداش مى دهد))(وجزيهم بمـا صبروا جنة وحريرا).
نـه تـنها در اين آيه , كه در آيات ديگر قرآن نيز به اين حقيقت تصريح شده كه پاداشهاى قيامت در مـقـابـل صـبـر و شـكـيـبائى انسان است ـصبر در طريق اطاعت ,صبر در برابر معصيت , و صبر و استقامت در برابر مشكلات و مصائب .
درآيـه24 سـوره رعد مى خوانيم ,فرشتگان به بهشتيان چنين خوشامد مى گويند:سلا م عليكم بمـا صبرتم S( درود بر شما به خاطر صبر و استقامتى كه داشتيد)).سپس مى افزايد: ((اين در حالى است كه در بهشت بر تختهاى زيباتكيه كرده اند نه آفتاب را در آنجا مى بينند, و نه سرما را)) (متكئين فيهـاعلى الا رائك لا يرون فيهـا شمسا ولا زمهريرا).
نـه ايـن كـه خـورشـيد و ماه در آنجا وجود نداشته باشد, بلكه تابش ناراحت كننده خورشيد وجود ندارد, با وجود سايه هاى درختان بهشتى .
((آلوسى )) مفسر معروف اهل سنت در ((روح المعانى )) در حديثى از ابن عباس چنين نقل مى كند: ((هـنـگامى كه بهشتيان در بهشت هستند ناگهان نورى همچون نورآفتاب مشاهده مى كنند كه صـحـنـه بـهـشت را روشن ساخته , بهشتيان به رضوان (فرشته مامور بهشت ) مى گويند: اين نور چيست با اين كه پروردگار ما فرموده : ((دربهشت نه آفتاب را مى بينند و نه سرما را))؟.
او در پـاسخ مى گويد: ((اين نور خورشيد و ماه نيست , ولى على (ع ) و فاطمه (ع )خندان شده اند و بهشت از نور دندانشان روشن گشته است ))!.
(آيـه )ـ در ادامـه اين نعمتها مى افزايد: ((و در حالى است كه سايه هاى درختان بهشتى بر آنها فرو افتاده , و چيدن ميوه هايش بسيار آسان است )) (ودانية عليهم ظلا لهـا وذلــلت قطوفهـا تذليلا ).
نـه مـشـكـلـى وجود دارد, نه خارى در دست مى رود, و نه احتياج به تلاش وحركتى براى چيدن ميوه هاست !.
(آيـه )ـ در ايـن آيـه بـه تـوضيح قسمتى از چگونگى پذيرائى از اين ميهمانان بهشتى خدا و وسائل پـذيرائى آنها, و پذيرائى كنندگان پرداخته , مى فرمايد: ((و درگرداگرد آنها ظرفهائى سيمين و قـدحـهائى بلورين مى گردانند)) پر از بهترين غذاها ونوشيدنيها (ويطـاف عليهم بـانية من فضة واكواب كـانت قواريرا).
(آيـه )ـ ((ظـرفهاى بلورينى از نقره ! كه آنها را به اندازه مناسب آماده كرده اند)) (قواريرا من فضة قدروهـا تقديرا).
در ايـن ظـرفـهـا انـواع غـذاهـاى بـهشتى , ودر آن قدحهاى بلورين انواع نوشيدنيهاى لذت بخش و نـشـاطفرين , به مقدارى كه مى خواهند و علاقه دارند موجود است , وخدمتكاران بهشتى پيوسته گرد آنها دور مى زنند و به آنها عرضه مى كنند.
(آيـه )ـ سپس مى افزايد: ((و درآنجااز جامهائى سيراب مى شوند كه لبريز ازشراب طهورى آميخته با زنجبيل است ))(ويسقون فيهـا كاسا كان مزاجهـا زنجبيلا ).
بـسـيـارى از مـفسران تصريح كرده اند كه عرب جاهلى از شرابهائى كه آميخته بازنجيل بود لذت مـى برد زيرا كه تندى مخصوصى به شراب مى داد, و قرآن در اينجااز جامهائى سخن مى گويد كه شراب طهورش با زنجبيل آميخته است , ولى بديهى است ميان اين شراب و آن شراب تفاوت از دنيا تا آخرت است !.
(آيـه )ـ سـپس مى افزايد: اين جامها ((از چشمه اى در بهشت كه نامش سلسبيل است )) پر مى شود (عينا فيهـا تسمى سلسبيلا ).
((سـلسبيل )) نوشيدنى بسيار لذيذى را مى گويند كه به راحتى در دهان و گلوجارى مى شود و كاملا گواراست .
(آيـه )ـ سـپـس از پـذيرائى كنندگان اين بزم پرسرور كه در جوار رحمت حق در بهشت برين برپا مـى شـود سـخـن بـه مـيان آورده , مى گويد: ((و بر گردشان (براى پذيرائى ) نوجوانانى جاودانى مـى گردند كه هرگاه آنها را ببينى گمان مى كنى مرواريدپراكنده اند))! (ويطوف عليهم ولدان مخلدون اذا رايتهم حسبتهم لؤلؤا منثورا).
هم خودشان در بهشت جاودانى هستند, و هم طراوت و زيبائى و نشاطجوانى آنها جاودانى است , و هم پذيرائى كردن آنان .
تـعـبـيـر به ((لؤلؤا منثورا)) (مرواريدهاى پراكنده ) اشاره اى است به زيبائى و صفاودرخشندگى وجذابيت آنها, و هم حضورشان در همه جاى اين بزم الهى وروحانى .
(آيـه )ـ و از آنـجـا كـه نـعمتهاى جهان ديگر به وصف نمى آيد ـهر قدر الفاظگويا ورسا باشدـ در اين آيه به صورت سربسته مى افزايد: ((وهنگامى كه آنجاراببينى نعمتها وملك عظيمى را مى بينى ))! (واذا رايت ثم رايت نعيما وملكا كبيرا).
(آيـه )ـ تـا ايـنـجـا به قسمتى از نعمتهاى بهشتى از قبيل ((مساكن )) و ((تختها)) و((سايه ها)) و ((ميوه ها)) و ((نوشيدنيها)) و ((ظرفها)) و ((گروه پذيرائى كنندگان )) اشاره شد,اكنون نوبت و سائل تزيينى بهشتيان است .
مـى فـرمـايـد: ((براندام آنها لباسهائى است از حرير نازك سبزرنگ , و از ديباى ضخيم )) (عـاليهم ثيـاب سندس خضر واستبرق ).
سپس مى افزايد: ((و با دستنبدهائى ازنقره آراسته اند))(وحلوااسـاورمن فضة ).
نقره هائى شفاف كه همچون بلور مى درخشد, و از ياقوت و در و مرواريدزيباتر است .
و سـرانـجـام در پـايان آيه به عنوان آخرين و مهمترين نعمت از اين سلسله نعمتها مى فرمايد: ((و پروردگارشان شراب طهور به آنان مى نوشاند)) (وسقيهم ربهم شرابا طهورا).
در حـديـثـى از امـام صادق (ع ) نقل شده است كه : اين شراب ((قلب و جان آنها رااز همه چيز جز خداوند پاك مى كند)).
و از حـديثى كه از رسول خدا(ص ) نقل شده استفاده مى شود كه چشمه شراب طهور بر در بهشت قـرار دارد: ((جـرعـه اى از اين شراب طهور به آنها داده مى شود وخدا به وسيله آن قلوب آنها را از حسد (و هرگونه صفات رذيله ) پاك مى سازد)).
(آيه )ـ و در اين آيه , آخرين سخن را در اين زمينه بيان كرده , مى فرمايد: ازسوى خدا به آنها گفته مى شود: ((اين پاداش شماست , و سعى و تلاش شما (درطريق اطاعت فرمان حق ) مورد قدردانى است )) (ان هذا كـان لكم جزاا وكـان سعيكم مشكورا).
مـبـادا كـسى تصور كند كه اين مواهب و پاداشهاى عظيم را بى حساب مى دهند, اينها همه جزاى سعى و عمل و پاداش مجاهدتها و خودسازيها وچشم پوشى از گناه است .