بازگشت

اين يك هشدار است , و انتخاب راه با شماست


در آيـات گذشته به پيامبر(ص ) هشدار داده شده كه تحت تاثير افراد ((آثم )) و((كفور)) (مجرم و كافر) هرگز واقع نشود.
در اينجا معرفى بيشترى از آنها كرده , مى گويد: ((آنها زندگى زودگذر دنيا رادوست دارند, در حـالـى كـه روز سـخـتى را در پشت سر خود رها مى كنند)) و ناديده مى گيرند! (ان هؤلا يحبون العـاجلة ويذرون وراهم يوما ثقيلا ).
سنگين از نظر محاسبه , از نظر طول زمان و فضاحت و رسوايى .
افق افكار آنها از خور و خواب و شهوت فراتر نمى رود, و آخرين نقطه ديدآنها همين لذائذ بى قيد و شـرط مـادى اسـت , و عـجـيـب ايـن كه مى خواهند روح بزرگ پيامبر(ص ) را نيز با همين مقياس بسنجند.
(آيه )ـ در اين آيه به آنها هشدار مى دهد كه از نيرو و قدرت خود مغرورنشوند كه اينها را همه خدا داده , و هر زمان بخواهد بسرعت بازپس مى گيرد.
مـى فـرمـايـد: ((مـا آنـها را آفريديم , و پيوندهاى وجودشان را محكم كرديم (به آنها قوت و قدرت بخشيديم ) و هر زمان بخواهيم جاى آنها را به گروه ديگرى مى دهيم )) (نحن خلقنـاهم وشددنـا اسرهم واذا شئنـا بدلنـا امثـالهم تبديلا ).
به راستى قرآن در اينجا انگشت روى نقطه حساسى گذارده , و آن پيوندهاى مختلف اجزاى وجود بـشـر اسـت از عصبهاى كوچك و بزرگ كه همچون طنابهاى آهنين عضلات را به يكديگر مربوط مـى سـازد گـرفـتـه , تـا ربـاطها و عضلات مختلف ,آن چنان قطعات كوچك و بزرگ استخوان و گـوشـتـهاى اندام انسان را به يكديگرمحكم بسته كه از مجموع آنها يك واحد كاملا منسجم ـكه آماده انجام هرگونه فعاليتى است ـ ساخته , اما روى هم رفته اين جمله كنايه از قدرت و قوت است .
اين آيه در ضمن غنا و بى نيازى ذات پاك خدا را, از آنها, و از اطاعت وايمانشان , روشن مى سازد, تا بدانند اگر اصرارى براى ايمان آنهاست , در حقيقت لطف و رحمتى است از ناحيه پروردگار.
(آيـه )ـ سپس به كل بحثهائى كه در اين سوره آمده است ـكه مجموعايك برنامه جامع سعادت را ارائه مى دهدـ اشاره كرده , مى گويد: ((اين يك تذكر ويادآورى است , و هركس بخواهد (با استفاده از آن ) راهى به سوى پروردگارش برمى گزيند)) (ان هذه تذكرة فمن شـا اتخذ الى ربه سبيلا ).
وظـيفه ما نشان دادن راه است , نه اجبار برانتخاب ,اين شما هستيدكه بايد باعقل ودرك خود, حق را از باطل تشخيص دهيد, و با اراده و اختيار خود تصميم بگيريد.
اين در حقيقت تاكيدى است بر آنچه در آغاز سوره گذشت كه فرمود: ((ما راه را به او نشان داديم , خواه پذيرا شود و شكر اين نعمت را به جا آورد, يا روى گرداندو كفران كند)).
(آيـه )ـ و از آنـجـا كه ممكن است افراد كوته فكر از تعبير فوق نوعى تفويض وواگذارى مطلق به بندگان تصور كنند, در اين آيه براى نفى اين توهم مى افزايد: ((وشما هيچ چيز را نمى خواهيد مگر اين كه خدا بخواهد)) (ومـا تشـاؤن الا ان يشـااللّه ).
((چرا كه خداوند دانا و حكيم بوده و هست )) (ان اللّه كـان عليما حكيما).
و اين در حقيقت اثبات اصل معروف ((الا مر بين الا مرين )) است , از يك سومى فرمايد: ((خدا راه را نـشـان داده و انـتخاب با شماست )) و از سوى ديگر مى افزايد:((انتخاب شما منوط به مشيت الهى است )) يعنى S( شما استقلال كامل نداريد بلكه قدرت و توان و آزادى اراده شما همه به خواست خدا و از ناحيه اوست , و هر زمان اراده كند مى تواند اين قدرت و آزادى را سلب كند.
بـه ايـن تـرتيب نه ((تفويض )) و واگذارى كامل است و نه ((اجبار)) و سلب اختيار,بلكه حقيقتى است دقيق و ظريف در ميان اين دو يا به تعبير ديگر: نوعى آزادى وابسته به مشيت الهى است , كه هـر لحظه بخواهد مى تواند آن را بازپس گيرد, تا هم بندگان بتوانند بار تكليف و مسؤوليت را كه رمز تكامل آنهاست بر دوش گيرند و هم خود را بى نياز از خداوند تصور نكنند.
ذيل آيه كه مى فرمايد: ان اللّه كـان عليما حكيما نيز ممكن است اشاره به همين معنى باشد چرا كه عـلـم و حـكمت خدا ايجاب مى كند بندگان را در پيمودن راه تكامل آزاد بگذارد, و گرنه تكامل اجـبارى و تحميلى تكامل نيست , به علاوه علم و حكمت او اجازه نمى دهد كه افرادى را مجبور به كار خير و افرادى را مجبور به كارشر كند, و بعد گروه اول را پاداش دهد, و گروه دوم را مجازات كند.
(آيـه )ـ و سرانجام در آخرين آيه اين سوره , به سرنوشت نيكوكاران وبدكاران در يك جمله كوتاه و پـرمـعـنـى اشـاره كـرده , مى فرمايد: خدا ((هركس رابخواهد (و شايسته بداند) در رحمتش وارد مـى كـنـد, و بـراى ظـالـمـان عـذاب دردنـاكى آماده ساخته است )) (يدخل من يشـا فى رحمته والظالمين اعدلهم عذابا اليما).
جالب اين كه در آغاز آيه مى گويد: ((هركس را بخواهد در رحمت خود واردمى كند)) ولى در پايان آيـه , عـذاب را روى ظالمان متمركز مى سازد, و اين نشان مى دهد كه مشيت او بر عذاب به دنبال مشيت انسان بر ظلم و گناه است , و به قرينه مقابله روشن مى شود كه مشيت او در رحمت نيز به دنـبـال اراده انسان در ايمان وعمل صالح و اجراى عدل است , و جز اين از حكيم نمى توان انتظار داشت .
پايان سوره دهر (انسان ).