بازگشت

نعمتهاي بهشتي كه در انتظار مقربان است


در ايـنـجـا انـواع نـعمتهاى بهشتى را كه نصيب گروه سوم يعنى مقربان مى شودبازگو مى كند, نـعمتهائى كه هريك از ديگرى دل انگيزتر و روح پرورتر است ,نعمتهائى كه مى توان آنها را در هفت بخش خلاصه كرد.
نخست مى فرمايد: آنها ((بر تختهائى كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند)) (على سرر موضونة ).
(آيـه )ـ ((در حـالـى كه بر آن تكيه زده و روبه روى يكديگرند)) و مجلسى پراز انس و سرور دارند (متكئين عليها متقابلين ).
در قرآن مجيد كرارا از تختهاى بهشتى و مجالس دسته جمعى بهشتيان توصيفهاى جالبى شده كه نـشـان مـى دهـد يـكـى از مهمترين لذات آنها همين جلسات انس و انجمنهاى دوستانه است , اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چيست ؟كسى به درستى نمى داند.
(آيـه )ـ سـپـس از دومـين موهبت آنها سخن گفته , مى فرمايد: ((نوجوانانى جاودان (در شكوه و طـراوت ) پـيـوسـتـه گرداگرد آنان مى گردند)) و در خدمت آنهاهستند (يطوف عليهم ولدان مخلدون ).
(آيـه )ـ اين نوجوانان زيبا ((با قدحها و كوزه ها و جامهاى (پر از شراب طهور كه ) ازنهرهاى جارى بهشتى )) برداشته شده در اطراف آنها مى گردند و آنان را سيراب مى كنند (باكواب واباريق وكاس من معين ).
(آيـه )ـ امـا نـه شـرابـى كـه عـقـل و هوش را ببرد و مستى آورد, بلكه هنگامى كه بهشتيان آن را مى نوشند ((از آن دردسر نمى گيرند و نه مست مى شوند))(لا يصدعون عنها ولا ينزفون ).
تـنـهـا يـك حالت نشئه روحانى توصيف ناپذير به آنها دست مى دهد كه تمام وجودشان را در لذتى بى نظير فرو مى برد!.
(آيـه )ـ سـپـس بـه چهارمين و پنجمين قسمت از نعمتهاى مادى مقربان دربهشت اشاره كرده , مـى گـويـد: ((و مـيـوه هـايـى از هـر نوع كه انتخاب كنند)) به آنها تقديم مى كنند (وفاكهة مما يتخيرون ).
(آيه )ـ ((وگوشت پرنده از هرنوع كه مايل باشند)) (ولحم طير ممايشتهون ).
مقدم داشتن ميوه بر گوشت , به خاطر آن است كه از نظر تغذيه بهتر و عاليتراست , به علاوه ميوه قبل از غذا لطف ديگرى دارد.
البته از بعضى ديگر از آيات قرآن استفاده مى شود كه شاخه هاى درختان بهشتى كاملا در دسترس بـهـشتيان است , بطورى كه به آسانى مى توانند از هرگونه ميوه اى شخصا تناول كنند اين معنى , دربـاره غـذاهـاى ديـگـر بـهشتى نيز مسلما صادق است , ولى شك نيست , كه وقتى خدمتكارانى آن چنان غذاهائى اين چنين را براى آنها بياورند لطف و صفاى ديگرى دارد, و يك نوع احترام و اكرام بيشتر نسبت به بهشتيان و رونق و صفاى افزونتر براى مجالس انس آنهاست .
(آيه )ـ سپس به ششمين نعمت كه همسران پاك و زيبا است اشاره كرده ,مى گويد: ((و همسرانى از حورالعين دارند)) (وحور عين ).
(آيه )ـ ((همچون مرواريد در صدف پنهان ))! (كامثال اللؤلؤ المكنون ).
آنها از چشم ديگران كاملا مستورند, نه دستى به آنها رسيده , و نه چشمى برآنها افتاده است !.
(آيـه )ـ بـعد از ذكر اين شش موهبت جسمانى مى افزايد: ((اينها همه پاداشى است در برابر اعمالى كه انجام مى دادند)) (جزا بما كانوا يعملون ).
تـا تـصـور نشود اين نعمتهاى بى شمار بهشتى بى حساب به كسى داده مى شود,و يا ادعاى ايمان و عـمـل صـالح براى نيل به آنها كافى است S( نه , عمل مستمر وخالص لازم است تا اين الطاف نصيب انسان شود.
(آيه )ـ هفتمين و آخرين نعمت آنها كه جنبه معنوى دارد اين است كه : درآن (باغهاى بهشتى ) نه لغو و بيهوده اى مى شنوند, نه سخنان گناه آلود)) (لا يسمعون فيها لغوا ولا تاثيما).
نـه در آنـجا دروغ و تهمت و افترا وجود دارد, و نه استهزا و غيبت , نه كلمات نيش دار, نه تعبيرات گـوش خـراش , نـه سخنان لغو و بيهوده و بى اساس , هر چه هست در آنجا لطف و صفا و زيبائى و متانت و ادب و پاكى است و چه عالى است محيطى كه سخنان آلوده در آن نباشد.
(آيه )ـ سپس مى افزايد: ((تنها چيزى كه در آنجا مى شنوند سلام است سلام ))! (الا قيلا سلا ما سلا ما).
سلام و درود خداوند و ملائكه مقربين او, و سلام و درود خودشان به يكديگر, در آن جلسات پرشور و پرصفا كه لبريز از دوستى و محبت است .