بازگشت

فضيلت تلاوت سوره


در حـديـثـى از پـيـغـمبراكرم (ص ) مى خوانيم : ((كسى كه آن را در شبهاى دهگانه (ده شب اول ذى الـحـجه ) بخواند خداوند گناهان او را مى بخشد و كسى كه در ساير ايام بخواند نور و روشنائى خواهد بود براى روزقيامتش )).
در حـديـثى از امام صادق (ع ) مى خوانيم : ((سوره فجر را در هر نماز واجب ومستحب بخوانيد كه سـوره حسين بن على (ع ) است , هركس آن را بخواند باحسين بن على (ع ) در قيامت در درجه او از بهشت خواهد بود)).
مـعرفى اين سوره به عنوان ((سوره حسين بن على ))(ع ) ممكن است به خاطراين باشد كه مصداق روشن ((نفس مطمئنه )) كه در آخرين آيات اين سوره مخاطب واقع شده حسين بن على (ع ) است , همان گونه كه در حديثى از امام صادق (ع ) ذيل همين آيات آمده است .
و بـه هـر حـال اين همه پاداش و فضيلت از آن كسانى است كه تلاوت آن رامقدمه اى براى اصلاح خويش و خودسازى قرار دهند.
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.
(آيـه )ـ در آغـاز ايـن سوره به پنج سوگند بيدارگر اشاره شده S( نخست مى فرمايد:((به سپيده دم سوگند)) (والفجر).
(آيه )ـ ((و به شبهاى دهگانه )) (وليال عشر).
((فـجـر)) در اصـل بـه مـعـنـى شكافتن وسيع است , و از آنجا كه نور سپيده صبح تاريكى شب را مى شكافد از آن تعبير به ((فجر)) شده است .
بعضى گفته اند: منظور از ((فجر)) هر روشنائى است كه در دل تاريكى مى درخشد.
بـنـابـرايـن درخـشـيدن اسلام و نور پاك محمدى (ص ) در تاريكى عصرجاهليت يكى از مصاديق ((فجر)) است , و همچنين درخشيدن سپيده صبح قيام حضرت مهدى (عج ) هنگام فرورفتن جهان در تاريكى و ظلمت ظلم و ستم , مصداق ديگرى از آن محسوب مى شود ـ همان گونه كه در بعضى از روايات به آن اشاره شده است .
و قـيـام عـاشوراى حسينى در آن دشت خونين كربلا, و شكافتن پرده هاى تاريك ظلم بنى اميه , و نشان دادن چهره واقعى آن ديوصفتان مصداق ديگر بود.
و همچنين تمام انقلابهاى راستينى كه بر ضد كفر و جهل و ظلم و ستم درتاريخ گذشته و امروز انجام مى گيرد.
و حـتى نخستين جرقه هاى بيدارى كه در دلهاى تاريك گنهكاران ظاهرمى شود و آنها را به توبه دعوت مى كند ((فجر)) است .
البته اين يك توسعه در مفهوم آيه است در حالى كه ظاهر آيه همان ((فجر)) به معنى طلوع سپيده صبح است .
و امـا ((لـيـال عـشـر)) (شـبهاى دهگانه ) مشهور همان شبهاى دهگانه ذى الحجه است كه شاهد بزرگترين و تكان دهنده ترين اجتماعات عبادى ـسياسى مسلمين جهان يعنى حج است .
بـعـضـى نـيز آن را به ده شب آخر ماه مبارك رمضان كه شبهاى قدر در آن است S(و بعضى آن را به شبهاى آغاز ماه محرم , تفسير كرده اند ـ البته جمع ميان هر سه تفسير ممكن است .
در بـعـضـى از روايـاتـى كه اشاره به بطون قرآن مى كند ((فجر)) به وجود حضرت مهدى ـعج ـ و ((ليال عشر)) به ده امام قبل از او, و ((شفع )) كه در آيه بعد مى آيد به حضرت ((على )) و ((فاطمه زهرا))(ع ) تفسير شده است .
(آيه )ـ سپس سوگندها را ادامه داده , مى افزايد: ((و به زوج و فرد))(والشفع والوتر).
در تـفسير ((شفع )) و ((وتر)) (زوج و فرد) در اين آيه بالغ بر سى و شش قول نقل كرده اند ولى دو معنى از همه مناسبتر است .
نـخـسـت ايـن كـه : مـنـظور روز عيد قربان و روز عرفه باشد كه با شبهاى دهگانه آغاز ذى الحجه مناسبت كامل دارد, و مهمترين قسمتهاى مناسك حج در آنها انجام مى شود.
دوم ايـن كـه مـنـظـور هـمـان نماز شفع و وتر است كه در آخر نافله شب خوانده مى شودو اين با سـوگند به فجر ـكه وقت سحرگاهان و وقت راز و نياز به درگاه پروردگاراست ـ مناسب است بخصوص اين كه هر دو تفسير در رواياتى كه از معصومين نقل شده نيز وارد است .
(آيـه )ـ و بـالاخره در آخرين سوگند, مى فرمايد: ((و به شب هنگامى كه (به سوى روشنائى روز) حركت مى كند سوگند)) (والليل اذا يسر) كه پروردگارت دركمين ظالمان است !.
گـوئى شـب مـوجـودزنـده اى است و داراى حس و حركت كه در تاريكى خودگام برمى دارد, و به سوى صبحى روشن حركت مى كند.
اگر الف و لام ((الليل )) به معنى عموم باشد تمام شبها را شامل مى شود كه خود آيتى است از آيات خدا, و پديده اى است از پديده هاى مهم آفرينش .
و اگر الف و لام آن عهد باشد اشاره به شب معينى است , و به تناسب سوگندهاى گذشته منظور شب عيد قربان است كه حاجيان از عرفات به ((مزدلفه ))(مشعرالحرام ) و بعد از گذراندن شب در آن وادى مقدس به هنگام طلوع آفتاب به سوى سرزمين منى روان مى شوندـ اين تفسير در رواياتى كه از معصومين نقل شده نيز آمده است .
به هر حال شب از آيات عظمت الهى است , و از موضوعات پراهميت عالم هستى , شب حرارت هوا را تـعـديـل مى كند, و به همه موجودات آرامش مى بخشد,و جو آرامى براى راز و نياز به درگاه خدا فراهم مى سازد.
بـه هـرحال پيوند اين قسمهاى پنجگانه (سوگند به فجر, و شبهاى دهگانه , وزوج و فرد و شب به هـنـگـامـى كـه حركت مى كند) در صورتى كه همه را ناظر به ايام ذى الحجه و مراسم بزرگ حج بدانيم روشن است .
در غـيـر ايـن صورت اشاره به مجموعه اى از حوادث مهم عالم تكوين و تشريع شده كه نشانه هايى هستند از عظمت خداوند و پديده هايى هستند شگفت انگيز درعالم هستى .
(آيـه )ـ بـعـد از ذكر اين قسمهاى پرمعنى و بيدارگر, مى افزايد: ((آيا در آنچه گفته شد سوگند مهمى براى صاحبان خرد نيست ))؟! (هل فى ذلك قسم لذى حجر).
((حجر)) در اصل به معنى ((منع )) مى باشد و از آنجا كه ((عقل )) انسان را ازكارهاى نادرست منع مى كند از آن تعبير به ((حجر)) شده .