بازگشت

پروردگارت در كمين ظالمان است


به دنبال آيات گذشته كه متضمن سوگندهاى پرمعنايى درباره مجازات طغيانگران بود, در اينجا بـه چـند قوم نيرومند از اقوام پيشين كه هركدام براى خودقدرتى عظيم داشتند, اما راه طغيان و كفر را پيش گرفتند اشاره مى كند, و سرنوشت دردناك آنها را روشن مى سازد.
مى فرمايد: ((آيا نديدى پروردگارت با قوم عاد چه كرد؟)) (الم تركيف فعل ربك بعاد).
مـنـظـور از ((رؤيـت )) (ديدن ) در اينجا علم و آگاهى است , منتها از آنجا كه داستان اين اقوام به قدرى مشهور و معروف بوده كه گوئى مردم زمانهاى بعد نيز آن را با چشم خود مى ديدند تعبير به ((رؤيت )) شده است .
((عـاد)) هـمـان قـوم پـيامبر بزرگ خدا ((هود)) بودند و احتمالا حدود هفتصدسال قبل از ميلاد مسيح (ع ) وجود داشتند و در سرزمين ((احقاف )) يا ((يمن )) زندگى مى كردند.
(آيه )ـ سپس مى افزايد: ((و با آن شهر ارم با عظمت )) (ارم ذات العماد).
((عماد)) به معنى ستون اشاره به ساختمانهاى باعظمت و كاخهاى رفيع وستونهاى عظيمى است كه در اين كاخها به كار رفته بود.
(آيـه )ـ و لـذا در اين آيه , مى افزايد: ((همان شهرى كه مانندش آفريده نشده بود)) (التى لم يخلق مثلها فى البلا د).
اين تعبير نشان مى دهد كه منظور از ((ارم )) همان شهر بى نظير آنهاست .
(آيـه )ـ سپس به سراغ دومين گروه طغيانگر از اقوام پيشين مى رود,مى فرمايد: ((و قوم ثمود كه صـخره هاى عظيم را از (كنار) دره مى بريدند)) و از آن خانه و كاخ مى ساختند (وثمود الذين جابوا الصخر بالواد).
قـوم ((ثـمـود)) از قـديـمـى تـريـن اقوامند و پيامبرشان ((صالح ))(ع ) بود, و در سرزمينى به نام ((وادى الـقـرى )) مـيان مدينه و شام زندگى داشتند, داراى تمدنى پيشرفته وزندگانى مرفه و ساختمانهاى عظيم و پيشرفته بودند.
(آيـه )ـ سـپـس به سومين قوم پرداخته , مى گويد: ((و فرعونى كه قدرتمند وشكنجه گر بود))! (وفرعون ذى الا وتاد).
اشاره به اين كه آيا نديدى خداوند با قوم فرعون قدرتمند و ظالم و بيدادگرچه كرد؟!.
((اوتـاد)) بـه معنى ميخ است S( و فرعون را ((ذى الا وتاد)) گفته اند زيراS( او داراى لشكر فراوانى بود كـه بسيارى از آنها در خيمه ها زندگى مى كردند, و چادرهاى نظامى را كه براى آنها برپا مى شد با ميخها محكم مى كردند.
ديـگـر اين كه بيشترين شكنجه فرعون نسبت به كسانى كه مورد خشم او قرارمى گرفتند اين بود كـه آنـها را به چهارميخ مى كشيد, دستها و پاهاى او را با ميخ به زمين مى بست , يا با ميخ به زمين مـى كـوبـيد, و يا بر روى قطعه چوبى مى خواباندند ودست و پاى او را با ميخ به آن مى كوبيدند, يا مى بستند و به همان حال رها مى كردندتا بميرد!.
(آيه )ـ سپس در يك جمع بندى به اعمال اين اقوام سه گانه اشاره كرده ,مى افزايد: ((همان اقوامى كه در شهرها طغيان كردند)) (الذين طغوا فى البلا د).
(آيه )ـ ((و فساد فراوان در آنها به بار آوردند)) (فاكثروا فيها الفساد).
فـسـاد كـه شـامل هرگونه ظلم و ستم و تجاوز و هوسرانى و عياشى مى شود درواقع يكى از آثار طغيان آنها بود.
(آيه )ـ سپس در يك جمله كوتاه و پرمعنى به مجازات دردناك همه اين اقوام طغيانگر اشاره كرده , مـى افـزايد: ((به همين سبب خداوند تازيانه عذاب را برآنها فروريخت )) (فصب عليهم ربك سوط عذاب ).
اين تعبير كوتاه اشاره به مجازاتهاى شديد و مختلفى است كه دامنگير اين اقوام شد, اما ((عاد)) به وسيله تندباد سرد و سوزناك هلاك شدند (حاقه /6).
و قوم ثمود به وسيله صيحه عظيم آسمانى نابود شدند (حاقه /5).
و اما قوم فرعون در ميان امواج نيل غرق و مدفون گشتند (زخرف /55).
(آيـه )ـ و در ايـن آيـه , بـه عـنـوان هـشـدار بـه هـمه كسانى كه در مسير آن اقوام طغيانگر گام بـرمـى دارنـد, مى فرمايد: ((به يقين پروردگار تو در كمينگاه (ستمگران )است )) و مراقب اعمال بندگان (ان ربك لبالمرصاد).
اشاره به اين كه گمان نكنيد كسى مى تواند از چنگال عذاب الهى بگريزد,همه در قبضه قدرت او هستند و هر وقت اراده كند آنها را مجازات مى نمايد.
تعبير به ((ربك )) (پروردگار تو) اشاره به اين است كه سنت الهى در مورد اقوام سركش و ظالم و سـتـمـگـر در امـت تو نيز جارى مى شود و هم تسلى خاطرى است براى پيامبر(ص ) و مؤمنان كه بـدانـنـد ايـن دشـمنان لجوج كينه توز از چنگال قدرت خدا هرگز فرار نخواهند كرد, و هم اعلام خطرى است به آنها كه هرگونه ظلم وستمى را به پيغمبراكرم (ص ) و مؤمنان روا مى داشتند, آنها بـايـد بـدانند كسانى كه ازآنان قدرتمندتر و نيرومندتر بودند در مقابل يك تندباد, يك طوفان و يا يك جرقه وصيحه آسمانى , تاب مقاومت نياوردند, اينها چگونه فكر مى كنند مى توانند با اين اعمال خلافشان از عذاب الهى نجات يابند.
در حديثى از پيغمبراكرم (ص ) مى خوانيم كه فرمود: ((روح الامين به من خبرداد در آن هنگام كه خـداونـد يـكـتا خلايق را از اولين و آخرين در صحنه قيامت متوقف مى سازد, جهنم را مى آورد, و صـراط را كـه باريكتر از مو و تيزتر از شمشيراست بر آن مى نهد, و بر صراط سه پل قرار دارد, روى پـل اول امانت و درستكارى ورحمت و محبت است و بر پل دوم نماز و بر پل سوم عدل پروردگار جهان !.
و بـه مـردم دستور داده مى شود كه از آن بگذرند, آنها كه در امانت و رحم كوتاهى كرده اند در پل اول مى مانند و اگر از آن بگذرند چنانچه در نماز كوتاهى كرده باشند, در پل دوم مى مانند, و اگر از آن بـگـذرنـد در پـايـان مسير در برابر عدل الهى قرار مى گيرند, و اين است معنى آيه ان ربك لبالمرصاد)).