بازگشت

روزي بيدار مي شوند كه كار از كار گذشته


به دنبال نكوهشهايى كه در آيات قبل از طغيانگران دنياپرست و متجاوز به حقوق ديگران شده بود, در ايـنـجـا بـه آنـهـا اخطار مى كند كه سرانجام قيامتى در كاراست , و حساب و كتاب و مجازات شديدى در پيش است , بايد خود را براى آن آماده كنند.
نخست مى فرمايد: ((و چنان نيست كه آنها مى پندارند)) (كلا ) كه حساب وكتابى در كار نيست , و اگر خدا مال و ثروتى به آنها داده به خاطر احترام آنها بوده نه براى آزمايش و امتحان .
((در آن هنگام كه زمين سخت درهم كوبيده شود)) (اذا دكت الا رض دكا دكا).
تـعبير ((دكا)) اشاره به زلزله ها و حوادث تكان دهنده پايان دنيا و آغاز رستاخيزاست , چنان تزلزلى در اركـان مـوجـودات رخ مـى دهـد كه كوهها همه از هم متلاشى شده , و زمينها صاف و مستوى مـى شـوند, چنانكه در آيه 106ـ108 سوره طه آمده است : ((از تو درباره كوهها سؤال مى كنند, بگو: پـروردگـارم آنها را بر باد مى دهد,سپس زمين را صاف و هموار و بى آب و گياه رها مى سازد, به گونه اى كه هيچ پستى و بلندى در آن نمى بينى ))!.
(آيـه )ـ بعد از پايان يافتن مرحله نخستين رستاخيز يعنى ويرانى جهان ,مرحله دوم آغاز مى شود و انـسـانـهـا هـمگى به زندگى باز مى گردند, و در دادگاه عدل الهى حاضر مى شوند ((و (در آن هـنـگام ) فرمان پروردگارت فرا رسد, و فرشتگان صف در صف حاضر شوند)) (وجا ربك والملك صفا صفا) و گرداگرد حاضران درمحشر را مى گيرند و آماده اجراى فرمان حقند.
اين ترسيمى است از عظمت آن روز بزرگ و عدم توانائى انسان بر فرار ازچنگال عدالت .
(آيـه )ـ سـپـس مـى افزايد: ((و در آن روز جهنم را حاضر مى كنند (آرى ) درآن روز انسان متذكر مى شود, اما اين تذكر چه سودى براى او دارد)) (وجائ يومئذبجهنم يومئذ يتذكر الا نسان وانى له الذكرى ).
از اين تعبير استفاده مى شود كه جهنم قابل حركت دادن است , و آن را به مجرمان نزديك مى كنند! هـمـان گـونـه كه در مورد بهشت نيز در آيه 90 سوره شعرامى خوانيم : ((بهشت را به پرهيزكاران نزديك مى سازند))!.
در حـديـثـى از پـيغمبراكرم (ص ) مى خوانيم كه وقتى آيه فوق ((وجائ يومئذبجهنم )) نازل شده رنـگ چهره مباركش دگرگون گشت , اين حالت بر اصحاب گران آمد, بعضى به سراغ على (ع ) رفتند و ماجرا را بيان كردند.
عـلى (ع ) آمد ميان دو شانه پيامبر(ص ) را بوسيد و گفت : ((اى رسول خدا! پدرو مادرم به فدايت باد, چه حادثه اى روى داده ؟.
فرمود: جبرئيل آمد و اين آيه را بر من تلاوت كرد.
على (ع ) مى گويد: عرض كردم : چگونه جهنم را مى آورند؟.
فرمود: هفتاد هزار فرشته آن را با هفتاد هزار مهار مى كشند و مى آورند! و آن در حال سركشى است كه اگر او را رها كنند همه را آتش مى زند, سپس من در برابرجهنم قرار مى گيرم و او مى گويد: اى محمد! مرا با تو كارى نيست , خداوند گوشت تو را بر من حرام كرده , در آن روز هركس در فكر خويش است ولى محمد مى گويد:رب امتى ! امتى !S( ((پروردگارا! امتم امتم ))!.
آرى ! هـنـگـامـى كه انسان مجرم اين صحنه ها را مى بيند تكان مى خورد و بيدارمى شود نگاهى به گذشته خويش مى كند, و از اعمال خود سخت پشيمان مى شوداما اين پشيمانى هيچ سودى ندارد .
(آيه )ـ اينجاست كه فريادش بلند مى شودS( ((مى گويد: اى كاش براى (اين ) زندگيم چيزى از پيش فرستاده بودم ))! (يقول ياليتنى قدمت لحياتى ).
(آيه )ـ سپس در دو جمله كوتاه شدت عذاب الهى را در آن روز تشريح مى كند, مى فرمايد: ((در آن روز هيچ كس همانند او [ خدا] عذاب نمى كند)) (فيومئذلا يعذب عذابه احد).
آرى ! اين طغيانگرانى كه به هنگام قدرت بدترين جرائم و گناهان را مرتكب شدند در آن روز چنان مـجازات مى شوند كه سابقه نداشته , همان گونه كه نيكوكاران چنان پاداشهائى مى بينند كه حتى از خيال كسى نگذشته است .
(آيه )ـ ((و (نيز در آن روز) هيچ كس همچون او كسى را به بند نمى كشد))!(ولا يوثق وثاقه احد).
نه بند و زنجير او مانندى دارد, و نه مجازات و عذابش , چرا چنين نباشد درحالى كه آنها نيز در اين دنـيا بندگان مظلوم خدا را تا آنجا كه قدرت داشتند دربندكشيدند, و سخت ترين شكنجه ها را به آنها دادند.