بازگشت

محتوا و فضيلت سوره


در آغاز سوره بعد از ذكر سه سوگند مردم را به دو گروه تقسيم مى كند:انفاق كنندگان باتقوا, و بخيلانى كه منكر پاداش قيامتند, پايان كار گروه اول راخوشبختى و سهولت و آرامش , و پايان كار گروه دوم را سختى و تنگى و بدبختى مى شمرد.
در بـخش ديگرى از اين سوره , بعد از اشاره به اين معنى كه هدايت بندگان برخداست , همگان را از آتش فروزان دوزخ انذار مى كند.
و در آخرين بخش كسانى را كه در اين آتش مى سوزند و گروهى را كه از آن نجات مى يابند با ذكر اوصاف معرفى مى كند.
در فـضـيـلت تلاوت اين سوره از پيغمبرگرامى (ص ) آمده است كه فرمود:((هركس اين سوره را تـلاوت كـند خداوند آنقدر به او مى بخشد كه راضى شود, و او رااز سختيها نجات مى دهد و مسير زندگى را براى او آسان مى سازد)).
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.
شان نزول : مفسران براى كل اين سوره شان نزولى از ابن عباس نقل كرده اند كه چنين است : ((مردى درمـيـان مـسـلـمـانـان بـود كـه شـاخـه يـكـى از درخـتـان خـرمـاى اوبـالاى خـانـه مردفقير عـيالمندى قرارگرفته بود, صاحب نخل هنگامى كه بالاى درخت مى رفت تاخرماهارا بچيند, گاهى چـنـد دانـه خرما در خانه مرد فقير مى افتاد, و كودكانش آن را برمى داشتند, آن مرد از نخل فرود مى آمد و خرما را از دستشان مى گرفت .
مرد فقير به پيامبر(ص ) شكايت آورد.
پيغمبر(ص ) فرمود: برو تا به كارت رسيدگى كنم سپس صاحب نخل راملاقات كرد و فرمود: اين درخـتـى كـه شاخه هايش بالاى خانه فلان كس آمده است به من مى دهى تا در مقابل آن نخلى در بهشت از آن تو باشد!.
مـرد گـفـت : مـن درخـتان نخل بسيارى دارم , و خرماى هيچ كدام به خوبى اين درخت نيست ـو حاضر به چنين معامله اى نيستم .
كـسـى از يـاران پـيـامـبر(ص ) اين سخن را شنيد, عرض كرد: اى رسول خدا! اگرمن بروم و اين درخـت را از ايـن مـرد خريدارى و واگذار كنم , شما همان چيزى را كه به او مى داديد به من عطا خواهى كرد؟.
فرمود: آرى .
آن مـرد رفـت و صاحب نخل را ديد و با او گفتگو كرد, صاحب نخل گفت : آيامى دانى كه محمد حاضر شد درخت نخلى در بهشت در مقابل اين به من بدهد ـ ومن نپذيرفتم .
خريدار گفت : آيا مى خواهى آن را بفروشى يا نه ؟.
گفت : نمى فروشم مگر آن كه مبلغى را كه گمان نمى كنم كسى بدهد به من بدهى .
گفت : چه مبلغ ؟.
گفت : چهل نخل .
خـريـدار تعجب كرد و گفت : عجب بهاى سنگينى براى نخلى كه كج شده مطالبه مى كنى , چهل نخل !.
سپس بعد از كمى سكوت گفت : بسيار خوب , چهل نخل به تو مى دهم .
فـروشـنـده (طـمـعـكـار) گفت : اگر راست مى گوئى چند نفر را به عنوان شهودبطلب ! اتفاقا گروهى ازآنجا مى گذشتند آنهارا صدا زد, و بر اين معامله شاهدگرفت .
سپس خدمت پيامبر(ص ) آمد و عرض كرد اى رسول خدا! نخل به ملك من درآمد و تقديم (محضر مباركتان ) مى كنم .
رسـول خـدا(ص ) بـه سراغ خانواده فقير رفت و به صاحب خانه گفت : اين نخل از آن تو و فرزندان توست .
اينجابود كه سوره ليل نازل شد ـوگفتنيهارا درباره بخيلان وسخاوتمندان گفت .
در بعضى از روايات آمده كه مرد خريدار شخصى به نام ((ابوالدحداح )) بود.