بازگشت

بهترين و بدترين مخلوقات


در آيـات گـذشته آمده بود كه كفار اهل كتاب و مشركان در انتظار اين بودند كه دليل روشنى از سوى خداوند سراغ آنها بيايد.
در ايـنـجا به دو گروه ((كافران )) و ((مؤمنان )) در برابر اين دعوت الهى , و سرانجام كار هريك از آنها اشاره مى كند.
نخست مى فرمايد: ((كافران از اهل كتاب و مشركان (به اين آيين جديد) در آتش دوزخند, جاودانه در آن مـى مـانـنـد, آنها بدترين مخلوقاتند))!(ان الذين كفروا من اهل الكتاب والمشركين فى نار جهنم خالدين فيها اولئك هم شر البرية ).
تعبير ((اولئك هم شر البرية )) (آنها بدترين مخلوقاتند) تعبير تكان دهنده اى است كه نشان مى دهد در مـيـان تمام جنبندگان و غيرجنبندگان موجودى مطرودتر ازكسانى كه بعد از وضوح حق و اتمام حجت راه راست را رها كرده در ضلالت گام مى نهند يافت نمى شود.
مـقـدم داشتن ((اهل كتاب )) بر ((مشركان )) در اين آيه نيز ممكن است به خاطر اين باشد كه آنها داراى كتاب آسمانى و علما و دانشمندان بودند ونشانه هاى پيغمبر اسلام در كتب آنها صريحا آمده بود, بنابراين مخالفت آنها زشت ترو بدتر بود.
(آيـه )ـ در ايـن آيه به گروه دوم كه نقطه مقابل آنها هستند و در قوس صعودى قرار دارند اشاره كـرده , مـى فـرمـايـد: ((كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترين مخلوقات خدا هستند)) (ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات اولئك هم خير البرية ).
تـعـبير ((اولئك هم خير البرية )) به خوبى نشان مى دهد كه انسانهاى مؤمن وصالح العمل حتى از فـرشـتـگان برتر و بالاترند, چرا كه آيه مطلق است , و هيچ استثنائى در آن نيست , آيات ديگر قرآن مانند آيه 70 سوره اسرا نيز گواه بر اين معنى مى باشد.
(آيـه )ـ سـپـس پـاداش آنـهـا را در چـنـد جـمـلـه كـوتـاه چنين بيان مى كند:((پاداش آنها نزد پـروردگارشان باغهاى بهشت جاويدان است كه نهرها از زيردرختانش جارى است (در حالى كه ) هـمـيـشه در آن مى مانند)) (جزاؤهم عند ربهم جنات عدن تجرى من تحتها الا نهار خالدين فيها ابدا).
((هم خدا از آنها خشنود است و (هم ) آنها از خدا خشنودند)) (رضى اللّه عنهم ورضوا عنه ).
((و اين (مقام والا و پاداشهاى مهم و بى نظير) براى كسى است كه ازپروردگارش بترسد)) (ذلك لـمـن خشى ربه ) چرا كه همين ترس انگيزه حركت به سوى هرگونه اطاعت و تقوا و اعمال صالح است .
آنها از خدا راضيند چرا كه هر چه خواسته اند به آنها داده , و خدا از آنهاراضى است چرا كه هرچه او خـواسـتـه انجام داده اند, و اگر هم لغزشى بوده به لطفش صرفنظر كرده , چه لذتى از اين برتر و بـالاتـر كـه احـسـاس كـنـد مورد قبول و رضاى معبود و محبوبش واقع شده , و به لقاى او واصل گرديده است .
دارد هركس از تو مرادى و مطلبى ـــــ مقصود ما دنيا و عقبى لقاى تو است !.
آرى ! بـهـشـت جسم انسان , باغهاى جاويدان آن جهان است , ولى بهشت جانش رضاى خدا و لقاى محبوب است .