بازگشت

سرچشمه تفاخر و فخرفروشي


يـكـى از عوامل اصلى تفاخر و تكاثر همان جهل و نادانى نسبت به پاداش كيفرالهى و عدم ايمان به معاد است .
از ايـن گـذشته جهل انسان به ضعفها و آسيب پذيريهايش , به آغاز پيدايش وسرانجامش , از عوامل ديگر اين كبر و غرور و تفاخر است .
عامل ديگر همان احساس ضعف و حقارت ناشى از شكستهاست , كه افرادبراى پوشاندن شكستهاى خود پناه به تفاخر و فخر فروشى مى برند و لذا در حديثى از امام صادق (ع ) مى خوانيم : ((هيچ كس تكبر به فخرفروشى نمى كند مگر به خاطرذلتى كه در نفس خود مى يابد)).
(آيـه )ـ در ايـن آيـه آنها را با اين سخن مورد تهديد شديد قرارداده ,مى فرمايد: ((چنين نيست كه مى پنداريد به زودى (نتيجه اين تفاخر موهوم خود را)خواهيد دانست )) (كلا سوف تعلمون ).
(آيـه )ـ باز براى تاكيد مى افزايد: ((باز چنان نيست كه شما مى پنداريد به زودى خواهيد دانست )) (ثم كلا سوف تعلمون ).
در حـديثى از اميرمؤمنان على (ع ) آمده است كه فرمود: ((گروهى از ما پيوسته درباره عذاب قبر در شك بودند تا اين كه سوره الهيكم التكاثرنازل شد, تا آنجا كه فرمود: كلا سوف تعلمون S( منظور از آن عذاب قبر است , سپس مى فرمايد: ثم كلا سوف تعلمون منظور عذاب قيامت است )).
(آيـه )ـ سپس مى افزايد: ((چنان نيست (كه شما خيال مى كنيد) اگر شماعلم اليقين (به آخرت ) داشتيد)) افزون طلبى شما را از خدا غافل نمى كرد (كلا لوتعلمون علم اليقين ).
((يقين )) نقطه مقابل ((شك )) است و طبق روايات به مرحله عالى ايمان ((يقين ))گفته مى شود و براى آن سه مرحله است .
1ـ عـلـم الـيـقـين S( و آن اين است كه انسان از دلائل مختلف به چيزى ايمان آوردمانند كسى كه با مشاهده دود, علم به وجود آتش پيدا مى كند.
2ـ عين اليقين S( و آن در جائى است كه انسان به مرحله مشاهده مى رسد و باچشم خود مثلا آتش را مشاهده مى كند.
3ـ حـق الـيـقين S( و آن همانند كسى است كه وارد آتش شود و سوزش آن رالمس كند, و به صفات آتـش متصف گردد, و اين بالاترين مرحله يقين است , كه درحقيقت از دو علم تشكيل يافته : علم به معلوم و علم به اين كه خلاف آن علم محال است .
(آيه )ـ باز براى تاكيد و انذار بيشتر مى افزايد: ((قطعا شما جهنم را خواهيد ديد))(لترون الجحيم ) .
(آيه )ـ ((سپس (با ورود در آن ) آن را به عين اليقين خواهيد ديد)) (ثم لترونها عين اليقين ).
(آيه )ـ ((سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهائى كه داشته ايد بازپرسى خواهيد شد)) (ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم ).
بايد در آن روز روشن سازيد كه اين نعمتهاى خداداد را در چه راهى مصرف كرده ايد؟ و از آنها براى اطـاعـت الـهـى يـا مـعـصـيـتش كمك گرفته ايد, يا نعمتها را ضايع ساخته هرگز حق آن را ادا ننموده ايد؟.
((نـعـيم )) يك معنى بسيار گسترده دارد كه همه مواهب الهى را اعم از ((معنوى ))مانند دين و ايـمـان و اسـلام و قـرآن و ولايـت , و انـواع نـعمتهاى ((مادى )) را اعم از فردى و اجتماعى شامل مـى شـود, مـنتها نعمتهايى كه اهميت بيشترى دارند مانند نعمت ((ايمان و ولايت )) بيشتر از آنها سؤال مى شود كه آيا حق آنها ادا شده يا نه ؟.
((پايان سوره تكاثر)).