بازگشت

محتوا و فضيلت سوره


جـامـعيت اين سوره به حدى است كه به گفته بعضى از مفسران تمام علوم ومقاصد قرآن در اين سوره خلاصه شده است .
نخست از سوگند پرمعنى به ((عصر)) شروع مى شود سپس سخن از زيانكاربودن همه انسانها كه در طـبيعت زندگى تدريجى نهفته است به ميان مى آورد, بعدفقط يك گروه را از اين اصل كلى جدا مى كند, آنها كه داراى برنامه چهارماده اى زيرهستند:.
ايـمـان , عـمـل صالح , سفارش يكديگر به حق , و سفارش يكديگر به صبر و اين چهار اصل در واقع برنامه هاى اعتقادى و عملى و فردى و اجتماعى اسلام را در برمى گيرد.
دربـاره فـضـيـلـت تـلاوت ايـن سـوره در حـديثى از امام صادق (ع ) مى خوانيم :((هركس سوره ((والـعـصر)) را در نمازهاى نافله بخواند خداوند او را در قيامت برمى انگيزد در حالى كه صورتش نورانى , چهره اش خندان و چشمش (به نعمتهاى الهى ) روشن است , تا داخل بهشت شود))!.
و معلوم است كه اين همه افتخار و سرور و شادمانى از آن كسى است كه اين اصول چهارگانه را در زندگى خود پياده كند, نه فقط به خواندن قناعت نمايد.
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.
(آيـه )ـ در ابـتـداى ايـن سـوره بـا قسم تازه اى روبرو مى شويم , مى فرمايد: ((به عصرسوگند))! (والعصر).
واژه ((عصر)) در اصل به معنى ((فشردن )) است , و سپس به وقت عصر اطلاق شده , به خاطر اين كه برنامه ها و كارهاى روزانه در آن پيچيده و فشرده مى شود.
سـپس اين واژه به معنى مطلق ((زمان )) و دوران تاريخ بشر و يا بخشى از زمان ,مانند عصر ظهور اسـلام و قيام پيغمبراكرم (ص ), و امثال آن استعمال شده است , ولذا در تفسير اين سوگند بعضى از مـفـسـران آن را اشـاره به سراسر زمان و تاريخ ‌بشريت دانسته اند كه مملو از درسهاى عبرت , و حـوادث تـكـان دهـنـده و بـيدارگراست , و روى همين جهت آن چنان عظمتى دارد كه شايسته سوگند الهى است .
ولـى بـعـضـى ديگر روى قسمت خاصى از اين زمان مانند عصر قيام پيغمبراكرم (ص ) يا عصر قيام حـضـرت مـهـدى (عـج ) كـه داراى ويـژگى و عظمت خاصى در تاريخ بشر بوده و هست انگشت گذارده , و سوگند را ناظر به آن مى دانند.
ولى مناسبتر همان عصر به معنى زمان و تاريخ بشر است , چرا كه بارهاگفته ايم سوگندهاى قرآن همواره متناسب با مطلبى است كه سوگند به خاطر آن يادشده , و مسلم است كه خسران انسانها در زندگى نتيجه گذشتن زمان عمر آنهاست .
و يـا عصر قيام پيغمبر خاتم (ص ) به خاطر اين كه برنامه چهار ماده اى ذيل سوره در چنين عصرى نازل گرديده .
(آيـه )ـ در اين آيه اشاره به چيزى مى كند كه اين سوگند مهم براى آن يادشده است , مى فرمايد: ((به يقين انسانها همه در زيانند)) (ان الا نسان لفى خسر).
سـرمـايـه هـاى وجـودى خود را چه بخواهند يا نخواهند از دست مى دهند,ساعات و ايام و ماهها و سـالـهاى عمر بسرعت مى گذرد, نيروهاى معنوى و مادى تحليل مى رود, و توان و قدرت كاسته مى شود.
يك قلب استعداد معينى براى ضربان دارد, وقتى آن استعداد و توان پايان گرفت قلب خود به خود مى ايستد, بى آنكه عيب و علت و بيمارى در كار باشد, واين در صورتى است كه بر اثر بيمارى قبلا از كار نيفتد همچنين ساير دستگاههاى وجودى انسان و سرمايه و استعدادهاى مختلف او.
بـه هـر حـال از نظر جهان بينى اسلام دنيا يك بازار تجارت است همان گونه كه در حديثى از امام هادى (ع ) مى خوانيم : ((دنيا بازارى است كه جمعى در آن سودمى برند و جمع ديگرى زيان )).
آيـه مـوردبحث مى گويد: همه در اين بازار بزرگ زيان مى كنند, مگر يك گروه كه برنامه آنها در آيه بعد بيان شده است .
(آيه )ـ آرى ! تنها يك راه براى جلوگيرى از اين خسران عظيم و زيان قهرى و اجبارى وجود دارد, فـقط يك راه كه در آخرين آيه اين سوره به آن اشاره شده است , مى فرمايد: ((مگر كسانى كه ايمان آورده و اعـمـال صـالح انجام داده اند, ويكديگر را به حق سفارش كرده , و يكديگر را به شكيبايى و استقامت توصيه نموده اند)) (الا الذين آمنوا وعملوا الصالحات وتواصوا بالحق وتواصوا بالصبر).