بازگشت

فضيلت تلاوت سوره


در حـديـثـى از پـيغمبراكرم (ص ) نقل شده كه فرمود: ((كسى كه آن را بخواند به تعداد هر يك از كسانى كه در گرد خانه كعبه طواف كرده , يا در آنجا معتكف شده , ده حسنه به او مى دهند)).
مـسـلـمـا چنين فضيلتى از آن كسانى است كه در پيشگاه خداوندى كه پروردگاركعبه است سر تـعـظـيم فرود آورده , او را عبادت كنند, و احترام اين خانه را پاسدارى كرده و پيامش را با گوش جان بشنوند و به كار بندند.
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.
(آيـه )ـ از آنجا كه در سوره قبل شرح نابودى اصحاب الفيل و لشكريان ((ابرهه ))ـكه به قصد نابود كـردن خـانـه كـعبه آمده بودندـ آمد, در اولين آيه اين سوره كه درواقع تكميلى است براى سوره ((فـيل )) مى فرمايد: كيفر لشكر فيل سواران ((به خاطراين بود كه قريش (به اين سرزمين مقدس ) الفت گيرند)) و زمينه ظهور پيامبر فراهم شود (لا يلا ف قريش ).
زيـرا آنها و تمام اهل ((مكه )) به خاطر مركزيت و امنيت اين سرزمين در آنجاسكنى گزيده بودند, بسيارى از مردم حجاز هر سال به آنجا مى آمدند, مراسم حج رابه جا مى آوردند و مبادلات اقتصادى و ادبى داشتند و از بركات مختلف اين سرزمين استفاده مى نمودند.
هـمـه ايـنـها در سايه امنيت ويژه آن بود, اگر با لشكركشى ابرهه و امثال او اين امنيت خدشه دار مى شد يا خانه كعبه ويران مى گشت ديگر كسى با اين سرزمين الفتى پيدا نمى كرد.
(آيه )ـ در اين آيه مى افزايد: ((الفت آنها در سفرهاى زمستانه و تابستانه )) وبه خاطر اين الفت به آن بازگردند! (ايلا فهم رحلة الشتا والصيف ).
مـمـكـن اسـت مـنـظور الفت بخشيدن قريش به اين سرزمين مقدس باشد كه آنهادر طول سفر تـابـستانه و زمستانه خود عشق و علاقه به اين كانون مقدس را از دل نبرند, و به خاطر امنيتش به سـوى آن باز گردند, نكند تحت تاثير مزاياى زندگى سرزمين يمن و شام واقع شوند و ((مكه )) را خالى كنند.
و يـا ايـن كه منظور ايجاد الفت ميان قريش و ساير مردم در طول اين دو سفربزرگ است , چرا كه بـعـد از داسـتـان ابـرهه مردم با ديده ديگرى به آنها مى نگريستند, وبراى كاروان قريش احترام و اهميت و امنيت قائل بودند.
مـى دانيم زمين ((مكه )) باغ و زراعتى نداشت , دامدارى آن نيز محدود بود,بيشترين درآمد آن از طريق همين كاروانهاى تجارى تامين مى شد, در فصل زمستان به سوى جنوب يعنى سرزمين يمن كه هواى آن نسبتا گرم بود روى مى آوردند, و درفصل تابستان به سوى شمال و سرزمين شام كه هـواى مـلايـم و مـطـلـوبى داشت , واتفاقا هم سرزمين يمن و هم سرزمين شام از كانونهاى مهم تجارت در آن روز بودند,و مكه و مدينه حلقه اتصالى درميان آن دو محسوب مى شد.
البته قريش با كارهاى خلافى كه انجام مى دادند مستحق اين همه لطف ومحبت الهى نبودند, اما چـون مـقـدر بود از ميان آن قبيله , و از آن سرزمين مقدس ,اسلام و پيغمبراكرم (ص ) طلوع كند, خداوند اين لطف را در حق آنها انجام داد.
(آيـه )ـ در اين آيه چنين نتيجه مى گيرد كه قريش با اين همه نعمت الهى كه به بركت كعبه پيدا كـرده انـد ((پس (به شكرانه اين نعمت بزرگ ) بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند)) نه بتها را (فليعبدوا رب هذا البيت ).
(آيـه )ـ ((هـمـان كـس كه آنها را از گرسنگى نجات داد و از ترس و ناامنى ايمن ساخت )) (الذى اطعمهم من جوع وآمنهم من خوف ).
از يـكسو به آنها رونق تجارت عطا فرمود, و جلب منفعت نمود, و از سوى ديگر ناامنى را از آنها دور كـرد و دفـع ضـرر فـرمـود, و ايـنـهـا همه با شكست لشكر((ابرهه )) فراهم گشت , و در حقيقت اسـتـجابت دعاى ابراهيم بنيانگذار كعبه بود, ولى آنها قدر اين همه نعمت را ندانستند, و اين خانه مـقـدس را بـه بـتـخانه اى تبديل كردند,و عبادت بتان را بر پرستش خداى خانه مقدم داشتند, و سرانجام ثمره شوم اين همه ناسپاسى را ديدند.
((پايان سوره قريش )).