بازگشت

هنگامي كه پيروزي نهائي فرا رسد


در نـخـستين آيه اين سوره مى فرمايد: ((هنگامى كه يارى خدا و پيروزى فرارسد)) (اذا جا نصراللّه والفتح ).
(آيـه )ـ ((و ببينى مردم گروه گروه وارد دين خدا مى شوند)) (ورايت الناس يدخلون فى دين اللّه افواجا).
درست است كه براى غلبه بر دشمن بايد تامين قوا و تهيه نيرو كرد, ولى يك انسان موحد, نصرت را تـنها از ناحيه خدا مى داند و به همين دليل به هنگام پيروزى مغرور نمى شود, بلكه در مقام شكر و سپاس الهى در مى آيد.
(آيـه )ـ از ايـن رو در ايـن آيـه مـى فـرمـايـد: ((پـس (به شكرانه اين نعمت بزرگ واين پيروزى و نـصرت الهى ) پروردگارت را تسبيح و حمد كن , و از او آمرزش بخواه كه او بسيار توبه پذير است )) (فسبح بحمد ربك واستغفره انه كان توابا).
در اين سوره نخست از نصرت الهى , و سپس فتح و پيروزى , و بعد نفوذ وگسترش اسلام , و ورود مردم دسته دسته در دين خدا سخن به ميان آمده , و اين هرسه علت و معلول يكديگرند, تا نصرت و يـارى الـهى نباشد فتح و پيروزى نيست ,و تا فتح و پيروزى نرسد و موانع از سر راه برداشته نشود مـردم گروه گروه مسلمان نمى شوند, و البته به دنبال اين سه مرحله مرحله چهارم يعنى مرحله شكر و حمد وستايش خدا فرا مى رسد.
((تسبيح )) به معنى منزه شمردن خداوند از هرگونه عيب و نقص است , و((حمد)) براى توصيف او به صفات كماليه و ((استغفار)) در برابر نقصانها و تقصيرهاى بندگان است .
ايـن فـتـح عـظيم سبب شد كه افراد گمان نكنند خداوند يارانش را تنهامى گذارد (پاكى از اين نـقـص ) و نـيز بدانند كه خداوند بر انجام وعده هايش توانا است (موصوف بودن به اين كمال ) و نيز بندگان به نقص خود در برابر عظمت او اعتراف كنند.