بازگشت

نشانه هاي ديگري از منافقان ـ


ايـن آيـه و آيـات بـعـد از آن هـمچنان ادامه بيان اعمال منافقان و نشانه هاى گوناگون آنهاست , مـى فـرمايد: ((هنگامى كه به آنها گفته شود: بيائيد تا رسول خدابراى شما استغفار كند, سرهاى خود را (از روى استهزا و كبر و غرور) تكان مى دهند و آنها را مى بينى كه از سخنان تو اعراض كرده و تـكبر مى ورزند)) (واذا قيل لهم تعـالوا يستغفر لكم رسول اللّه لووا رؤسهم ورايتهم يصدون وهم مستكبرون ).
روشن است كه روح اسلام , تسليم در برابر حق است و كبر و غرورS( هميشه مانع اين تسليم است , به هـمـين دليل يكى از نشانه هاى منافقان , بلكه يكى ازانگيزه هاى نفاق را همين خودخواهى و خود برتربينى و غرور مى توان شمرد.
(آيـه )ـ در اين آيه براى رفع هرگونه ابهام در اين زمينه , مى افزايد: به فرض كه آنها نزد تو بيايند و براى آنها استغفار كنى , زمينه آمرزش در آنها وجود نداردبنابراين ((براى آنها تفاوت نمى كند كه , خـواه اسـتغفار كنى يا نكنى , هرگز خداوند آنان را نمى بخشد))! (سوا عليهم استغفرت لهم ام لم تستغفر لهم لن يغفر اللّه لهم ).
دلـيـل آن هـم ايـن اسـت كـه : ((خـداونـد قوم فاسق را هدايت نمى كند)) (ان اللّه لا يهدى القوم الفـاسقين ) چرا كه در گناه اصرار مى ورزند و در برابر حق مستكبرند.
استغفار پيامبر(ص ) تنها در صورتى اثر مى گذارد كه زمينه مساعد و قابليت لازم فراهم شود, اگر بـه راسـتـى آنها توبه كنند و سر تسليم در مقابل حق فرود آورند,استغفار پيامبر(ص ) و شفاعت او مسلما مؤثر است , و در غير اين صورت كمترين اثرى نخواهد داشت .
(آيه )ـ سپس به يكى از گفته هاى بسيار زشت آنها كه روشنترين گواه نفاق آنها محسوب مى شود اشـاره كـرده , مى فرمايد: ((آنها كسانى هستند كه مى گويند: به افرادى كه نزد رسول خدا هستند انـفـاق نـكنيد (و از اموال و امكانات خود در اختيارآنها قرار ندهيد) تا پراكنده شوند)) (هم الذين يقولون لا تنفقوا على من عندرسول اللّه حتى ينفضوا).
غـافـل از ايـن كـه ((خـزائن آسمانها و زمين از آن خداست ولى منافقان نمى فهمند)) (وللّه خزائن السموات والا رض ولكن المنـافقين لا يفقهون ).
اين بينواها نمى دانند كه هركس هرچه دارد از خدا دارد, اگر ((انصار))مى توانند به ((مهاجران )) پـناه دهند و آنها را در اموال خود سهيم كنند اين بزرگترين افتخارى است كه نصيبشان شده , نه تنها نبايد منتى بگذارند, بلكه بايد خدا را بر اين توفيق بزرگ شكر گويند.
(آيه )ـ سپس به يكى ديگر از نفرت انگيزترين سخنان آنها اشاره كرده ,مى افزايد: ((آنها مى گويند: اگـر بـه مـدينه بازگرديم , عزيزان ذليلان را بيرون مى كنند))!(يقولون لئن رجعنـا الى المدينة ليخرجن الا عز منها الا ذل ).
ايـن همان گفتارى است كه از دهـان آلوده ((عبداللّه بن ابى )) خارج شد, ومنظورش اين بود كه ما ساكنان مدينه , رسول اللّه (ص ) و مؤمنان مهاجر را بيرون مى كنيم .
سپس قرآن پاسخ دندان شكنى به آنان داده , مى گويد: ((عزت مخصوص خداو رسول او و مؤمنان است ولى منافقان نمى دانند)) (وللّه العزة ولرسوله وللمؤمنين ولكن المنـافقين لا يعلمون ).
تـنـهـا مـنافقان مدينه نبودند كه اين سخن را در برابر مؤمنان مهاجر گفتند بلكه قبل ازآنها نيز سـران قريش در ((مكه )) مى گفتند: اگر اين گروه اندك مسلمان فقير را درمحاصره اقتصادى قرار دهيم , يا از مكه بيرونشان كنيم , مطلب تمام است !.
امـروز نيز دولتهاى استعمارى به پندار اين كه خزائن آسمان و زمين را دراختيار دارند مى گويند مـلتهائى را كه در برابر ما تسليم نمى شوند بايد در محاصره اقتصادى قرار داد تا بر سر عقل آيند و تسليم شوند!.
ايـن كـوردلان خـبـر ندارند كه با يك اشاره خداوند تمام ثروتها و امكاناتشان برباد مى رود و عزت پوشالى آنها دستخوش فنا مى گردد.
(آيه )ـ اموال و فرزندان , شما را از ياد خدا غافل نكنند!.
از آنـجـا كـه يكى از عوامل مهم نفاق حب دنيا, و علاقه افراطى به اموال وفرزندان است , در اينجا مـؤمنان را از چنين علاقه افراطى باز مى دارد, مى گويد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اموال و فـرزنـدانتان شما را از ياد خدا غافل نكند))! (يـاايها الذين آمنوا لا تلهكم اموالكم ولا اولا دكم عن ذكراللّه ).
((و كسانى كه چنين كنند زيانكارانند)) (ومن يفعل ذلك فاولئك هم الخـاسرون ).
درست است كه اموال و اولاد از مواهب الهى هستند, ولى تا آنجا كه از آنهادر راه خدا و براى نيل به سـعـادت كمك گرفته شود, اما اگر علاقه افراطى به آنهاسدى در ميان انسان و خدا ايجاد كند بزرگترين بلا محسوب مى شوند.
(آيـه )ـ سـپـس بـه دنـبـال ايـن اخطار شديد به مؤمنان , دستور انفاق در راه خدا را صادر كرده , مـى فـرمـايد:((و از آنچه به شما روزى داده ايم انفاق كنيد پيش ازآنكه مرگ يكى از شما فرارسد و بـگويد: پروردگارا! چرا (مرگ ) مرا مدت كمى به تاخير نينداختى تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صـالـحان باشم ))؟! (وانفقوا ممارزقنـاكم من قبل ان ياتى احدكم الموت فيقول رب لولا اخرتنى الى اجل قريب فاصدق واكن من الصالحين ). در ذيـل آيـه مـى گويد: ((من انفاق كنم و از صالحان شوم )) اين تعبير بيانگر تاثيرعميق انفاق در صالح بودن انسان است .
بـسـيـارنـد كسانى كه وقتى چشم برزخى پيدا مى كنند و خود را در آخرين لحظات زندگى و در آسـتانه قيامت مى بينند, و پرده هاى غفلت و بى خبرى از جلوچشمان آنها كنار مى رود, و مى بينند بايد اموال و سرمايه ها را بگذارند و بروندپشيمان مى شوند و تقاضاى بازگشت به زندگى مى كنند تـا جـبـران كنندS( ولى دست رد بر سينه آنها گذارده مى شود, چرا كه سنت الهى است كه اين راه , بازگشت ندارد!.
(آيه )ـ لذا در آخرين آيه با قاطعيت تمام , مى افزايد: ((و خداوند هرگز(مرگ ) كسى را, هنگامى كه اجلش فرارسد, به تاخير نمى اندازد))! (ولن يؤخر اللّه نفسا اذا جـا اجلهـا).
چـنـانـكه در آيه 34 سوره اعراف مى خوانيم : ((هنگامى كه مرگ آنها فرارسد, نه يك ساعت پيشى مى گيرند نه يك ساعت , تاخير مى كنند)).
و سـرانجام آيه را با اين جمله پايان مى دهد: ((و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است )) (واللّه خبير بمـا تعملون ).
و همه آنها را براى پاداش و كيفر, ثبت كرده و در برابر همه آنها به شما جزامى دهد.
((پايان سوره منافقون )).