بازگشت

گروه: احكام شرعي
 
 
مرکز پاسخگو:فرهنگ ومعارف قرآن
موضوع اصلي:احكام شرعي
موضوع فرعي:احكام شرعي
سؤال:چرا اسلام و دين، آن طور كه بايد براي جوانان و مردم جامعه شناخته شده نيست و فقط اطلاعاتي سطحي به آنها داده شده است؟ چرا عمق اسلام و دين را به جوانان نميشناسانند و از اسلام فقط در مورد نماز و روزه و اعمال عبادي صحبت ميكنند؟


جواب:

افراد يك جامعه، همواره از نظر علم و دانش در يك سطح نيستند. بانيان علم و دانش، هميشه تلاششان اين است كه آن چه را ميدانند، به تمام و كمال به مردم منتقل كنند و همه را به حدّي از معرفت و دانش، كه خود در آن حدّ هستند، برسانند به طور مثال، پيامبران الهي با اين رسالت مبعوث شدهاند كه دين خدا را آن چنان كه بايد به همگان برسانند: الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسـَـلـَتِ اللّهِ ويَخشَونَهُ ولا يَخشَونَ اَحَدًا اِلآاللّه(احزاب، 39) ]پيامبران پيشين[ كساني بودند كه تبليغ رسالتهاي الهي ميكردند و ]تنها[ از او ميترسيدند و از هيچ كس جز خدا بيم نداشتند. يـَاَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ واِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه(مائده، 67) اي پيامبر! آن چه از طرف پروردگارت به تو نازل شده است را كاملاً ]به مردم[ برسان، و اگر نكني رسالت او را انجام ندادهاي. پيامبر اسلام، پيام اسلام را به گوش جهانيان رسانيد، و در حدّ توان تلاش كرد، از بلال حبشي گرفته تا سلمان فارسي را، به عاليترين مقام برساند، ولي در اين ميان عواملي سبب شدند تا همه نتوانند در يك افق، هم سان، از نظر علمي و معرفتي ظاهر شوند مانند: دوري و نزديكي فيزيكي انسان به حوزة علم و علما، بالا و پايين بودن ضريب هوش افراد، علاقة متفاوت اشخاص به علم و يادگيري، وجود گرفتاريها، مريضيها، جنگها و حوادث غير مترقبة ديگر، عدم امكانات آموزشي از قبيل لوازم التحرير، مكان مناسب، استاد، وقت كافي و غيره. در نهايت اين عوامل سبب شد كه: 1. آن كه همة مردم به همة علم دسترسي پيدا نكنند.

2. اين كه همة علم در ميان مردم مطرح نشود بلكه يك عالم حكيم سعي ميكند، در فرصتهايي كه به دست ميآورد و به تعبير دقيقتر، در فرصتهايي كه با زحمت و خون دل به چنگ ميآورد ابتدا مهمترين مسائل و علوم و پيامها را به مردم منتقل كرده به گفتن مسائل غير مهم تلف نكند كه مردم از دانستن مطالب حياتي، محروم شوند. جامعة ما نيز از اين امور مستثنا نيست و علماي ما نيز بنا ندارند فقط اطلاعات سطحي در اختيار مردم قرار دهند و مردم را از معارف عميق اسلام و قرآن محروم كنند. شاهد اين امر هم اين است كه علماي اسلام در حدّ توان، شاگرداني تربيت كردهاند ـ چنان كه خودشان نيز تربيت شدگان عالمان گذشته هستند ـ كه اطلاعات عميقي از اسلام و قرآن دارند، و اين مطالب عميق را به نگارش در آوردهاند كه هم شاگردان آنها و هم نوشتهها و كتابهايشان در جامعه وجود دارند، و اين گونه كتابها در كتاب خانههاي ما فراوان است، كه از جمله آنها ميتوان به كتب استاد شهيد مرتضي مطهري اشاره كرد كه زينت بخش هر كتابخانهاي ميباشد.

حوزههاي علميه با توجه به امكانات محدودي كه داشتهاند و دارند، مجبورند در فرصتهايي كه به دست ميآورند، مردم را با اهمّ امورشان آشنا كنند، و به نظر ميرسد، اهمّ امور يك مسلمان و يك جوان نماز است. نماز در دنيا و آخرت از اهمّ امور است. در روايات وارد شده است كه در روز قيامت، ابتدا از نماز سؤال ميشود اگر نماز شخصي قبول شد، بقية اعمال او نيز قبول ميشود ولي اگر قبول نشد، ساير اعمال او نيز فاسد ميشود: فاذا قبلت قبل منه سائر عمله و اذا ردّت عليه رد عليه سائر عمله(من لا يحضره الفقيه، صدوق، ج 1، ص 134، نشر دارالاضوأ بيروت.) و خداوند در قرآن ميفرمايد: نماز، انسان را از فحشا و منكر باز ميدارد: اِنَّ الصَّلوَةَ تَنهيَ عَنِ الفَحشأِ والمُنكَر(عنكبوت،45) البته شكّي نيست كه سطح فكري جامعه را تا حدّي ميتوان بالا برد و دروني كردن ايمان در جوانان، بسيار پسنديده واساسي و مهمّ است، ولي اين امر، احتياج به زمان، تجربه و امكانات دارد، تا در نهايت، در گرايش و هدايت مردم، به سمت حقايق اسلام و قرآن، كمكي شده باشد.