بازگشت

گروه: احكام شرعي
 
 
مرکز پاسخگو:مركز تحقيقات سپاه
موضوع اصلي:احكام شرعي
موضوع فرعي:احكام شرعي
سؤال:در مورد تماشاي شوها و موسيقي سنتي نقل قولهايي وجود دارد كه شهيد بهشتي تا آنجا موسيقي را غير مجاز ميدانست كه موجب غنا در فرد شود يا حضرت امام(ره) ميفرمودند هر چه از صدا و سيماي جمهوري اسلامي پخش شود من گوش ميكنم. شما چگونه حكم به حرام بودن موسيقي دادهايد در صورتي كه در كشورهاي پيشرفته براي درمان از موسيقي استفاده ميكنند. امروزه موسيقي در بطن جامعه قرار دارد و بايد حدود آن مشخص شود. حال با اين اوصاف فرق موسيقي مبتذل و غير مبتذل چيست؟




جواب:

نسبت حلال دانستن موسيقي به طور مطلق به راحل عظيم الشأن حضرت امام خميني(ره) كذب و افتراء است. امام(ره) معتقد به حرمت موسيقي مطرب و لهوي مناسب با مجالس لهو و معصيت بودند و نظر ما هم همين است. ولي اختلاف در ديدگاهها از تشخيص موضوع نشأت ميگيرد، زيرا تشخيص موضوع موكول به نظر خود مكلف است. گاهي نظر نوازنده با نظر شنونده تفاوت پيدا ميكند كه در اين صورت موسيقياي كه به تشخيص مكلف لهو و مناسب با مجالس گناه است، گوش دادن به آن براي او حرام است. و اما صداهاي مشكوك محكوم به حليت هستند و پخش از راديو و تلويزيون به تنهايي، دليل شرعي به مباح و حلال بودن آنها محسوب نميشود.(استفتائات مقام معظم رهبري، تك جلدي، سؤال 1139)

شنيدن و نواختن موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد و خريد و فروش آلات مختص به لهو جايز نيست و در آلات مشترك اشكال ندارد.(استفتائات حضرت امام (ره)، ج 2، شماره 25)

اگر افراد شنونده و بيننده تشخيص دهند، موسيقي كه از راديو و تلويزيون پخش ميشود از نوع موسيقي مطرب لهوي مناسب با مجالس لهو و گناه است و يا ديدن فيلمي كه از تلويزيون پخش ميشود، مفسده دارد، ديدن و شنيدن آنها براي آنان جايز نيست و مجرد پخش از راديو و تلويزيون حجّت شرعي براي جواز محسوب نميشود.(اجوبة الاستفتائات، سؤال 1194)

هر موسيقي كه به نظر عرف موسيقي لهوي و مطرب و مناسب با مجالس عيش و نوش باشد، موسيقي حرام محسوب ميشود و فرقي نميكند كه موسيقي كلاسيك باشد يا غير كلاسيك. تشخيص موضوع هم موكول به نظر عرفي مكلف است و اگر موسيقي اين گونه نباشد به خودي خود اشكال ندارد. (اجوبة الاستفتائات، س 1128)

مطلب قابل توجه اين است كه به شهادت تاريخ و علماء علمالاجتماع گرايش جامعه به لهو و لعب و طرب و خوشگذراني و كارهاي مهيّج شهوات و بازيهاي لغو في حد نفسه خطرناك و موجب سقوط اجتماع و مانع از توجّه به امور اصيله و اصليهاي است كه براي تمدّن و ترقّي هر قوم لازم است اشتغال به ملاهي اگر فقط فيالجمله هم آزاد باشد براي اين كه فرهنگ كار و ابتكار و سعي و تلاش يك جامعه را ضعيف سازد كافي است و خود به خود اگر جهات بازدارنده، مثل تعاليم مذهبي نباشد گسترش پيدا ميكند و كار بسيار خطرناك اين است كه از خود اين برنامهها ترويج شودو به اشخاص در اين عرصههاي نوازندگي يا خوانندگي يا بازيهاي مثل شطرنج جايزه و امتيازات داده شود و اين ترويجات در برنامههاي فرهنگي قرار بگيرد.

تاريخ به ما نشان ميدهد كه در هر ملت اين جريان و رغبت به اين امور شيوع يافت آن ملّت رو به زوال و انحطاط ميگذارد وقتي يك كشاورز و يك صنعتگر و يك كارگر يا آموزگار در روستا با تحمّل ناملايمات بسيار

به شغل خود مشغول است ببيند كه شطرنج بازها جوائزي دريافت ميدارند به جاي آن مشاغل پرزحمت و مرارت، به شطرنج و بازيهاي ديگر علاقمند ميشوند كه هم بازي و سرگرمي و اقناع جنبههاي نفساني است و هم مشغول تشويقات و جوايز و شركت در مسابقات آنچناني است ما مسلمانها بايد از تاريخ اندلس (اسپانيا) اسلامي عبرت بگيريم كشوري كه به وسيله طارق بن زياد غلام موسي ابن نصير يكي از شيعيان اهلبيت عليهمالسلام فتح شد و به آن تمدن بزرگ رسيد در اثر شيوع لهو و لعب آن عزّتي كه در اثر خودسازي اسلامي و تجنّب از ملاهي داشتند مبدّل به ذلّت شد و دشمن از طريق فتح باب مجالس لهو مطرب و فحشاء و خوانندگي و نوازندگي و محافل عيش و عشرت وارد عمل شد و همت و عزائم و غيرت و مردانگي جامعه را سست و آنان را براي قبول نفوذ دشمن در ابعاد مختلف آماده كرد و موجب شد كه تمدّن اسلامي در آن منطقه پايمالِ غفلت و اشتغال به ملاهي و بي تفاوتي آنها نسبت به مجد و عزّت و استقلال اسلامي گردد به هر حال ترويج از اين برنامهها و ترغيب جوانان از دختر و پسر به نوازندگي و آموزش دادن و آموختنِ استفاده از انواع آلات لهو مطرب و تأسيس اماكني به نام هنرسرا يا فرهنگسرا و به صحنه آوردن زنان و مردان به نام همخواني و غيره همه خلاف مصلحت يك جامعه رشيد و ترقي خواه مثل جامعه بزرگ ماست كه بر اساس الهام از تعاليم اسلام اين انقلاب بزرگ را به وجود آورد و جهان را به اسلام و كارسازي تعاليم آن متوجه كرده است و ميخواهد در ميدان علم و صنعت و قدرت با اتكا به اخلاق در برابر دشمنان قوي پنجه استقامت كند و مواضع انساني و استقلال خود را بيش از پيش محكم و استوار سازد. آوردن اين برنامهها در متن اهداف بعض مؤسسات و ترويج از به اصطلاح هنرمندان و بزرگداشت كساني كه در اين معاصي در گذشته و حال عمر خود را ضايع كردهاند اشتباه است و محصول آن انحطاط اخلاقي و بازداشتن جوانان با استعداد از تحصيل علوم و صنايع ميباشد.

(مسائل جديد تأليف سيد محسن محمودي، به نقل از جامع الاحكام، حضرت آيت الله صافي گلپايگاني، ج 1، ص 291)