بازگشت

گروه: احكام شرعي
 
 
مرکز پاسخگو:جامعة الزهراء
موضوع اصلي:احكام شرعي
موضوع فرعي:احكام شرعي
سؤال:با توجه به مطالب به ظاهر علمي كه امروزه دربارة موسيقي گفته ميشود كه مثلاً يادگيري نتهاي موسيقي در يادگيري رياضيات نقش مهمي دارند، و يا اينكه ترتيب قرار گرفتن ژنها هماهنگ با نتهاي موسيقي ميباشد، آيا ميشود نتيجه گرفت موسيقي پديدهاي فطري و مطابق فطرت است؟


جواب:

در مورد تأثير موسيقي در يادگيري رياضيات شايد اين احتمال باشد كه فراگيري نتهاي موسيقي بستگي به تمركز فكر و حواس دارد كه همين امر از لوازم اوليه در يادگيري رياضي ميباشد. در اين صورت ميتوان گفت: از آنجايي كه تنها راه ايجاد تمركز فكر، فراگيري موسيقي نيست، بنابراين ميتوان از راههاي مناسب ديگري براي تمركز بهره جست. وجود رياضيدانان بزرگ، مؤيد اين است كه فراگيري رموز، و تمرين و ممارست در حل مسايل رياضي شرط موفقيت در رياضيات است. اما در ارتباط با هماهنگي نتهاي موسيقي با ترتيب قرار گرفتن ژنها بايد توجه داشت كه اولاً بيشتر مخترعين در اختراعات خود از نظامات طبيعت الهام گرفتهاند به طوري كه ميتوان گفت: شگفتيهاي آفرينش بزرگترين معلم انسانها بوده است به عبارتي از روي سرمشقهايي كه طبيعت به انسان ميدهد و پي بردن به راز آنها نتايج فني و تكنيكي جديدي نصيب انسان شده است مثلاً ساخت هواپيما با الهام از چگونگي پرواز پرندگان ميباشد و يا در ساخت كامپيوتر، از ساختمان مغز انسان كمك گرفته شده است. با توجه به اين مطلب، شايد ترتيب قرار گرفتن نتهاي موسيقي از همين موارد باشد يعني بشر با الهام از بعضي پديدههاي نظام آفرينش به نتهاي موسيقي نظم داده است. از طرف ديگر خداوند حكيم با فرستادن دين اسلام، به عنوان كاملترين دين و راهنماي بشريت و با توجه به نيازهاي واقعي انسان در راه رسيدن به سعادت حقيقي، دستورالعملهاي لازم را تحت عنوان احكام دين، توسط پيامبر(9) به مردم ابلاغ كرده است، كه ابعاد مختلف زندگي فردي، اجتماعي، عبادي، سياسي، و اقتصادي انسان را و به عبارت ديگر ابعاد دنيوي و اخروي زندگي او را در برميگيرد. و هيچ مسألهاي را كه تأثير در سعادت بشر داشته باشد، بدون حكم باقي نگذاشته است. موسيقي نيز از اين مسأله مستثني نميباشد. يعني خداوند موسيقيهايي را كه مانع سعادت بشر است را حرام و بقيه را مباح و جايز شمرده است. ولي در كنار اين احكام، بهرهگيري از موسيقيهاي طبيعي كه سبب شادابي روح انسان ميشود را نيز مورد توجه قرار داده است مانند شنيدن صداي پرندگان و صداي آب روان و ...

اما از زاوية ديگري نيز ميتوان به اين سؤال پاسخ داد كه به اين شرح است: نتهاي موسيقي براي موسيقي، مانند الفبا براي نوشتن ميباشند. و يا مانند مفاهيم تكتك كلمات براي سخنگفتن. اگر تركيبي مناسب از مفاهيم تنظيم شود كه معناي خوبي را به ذهن شنونده منتقل سازد كار مثبتي انجام شده است و چنانچه تركيبي نامناسب از مفاهيم تنظيم گردد كه معناي زشت و غير مؤدبانهاي را به ذهن شنونده آورد كار بدي انجام گرفته است. آنچه در شرع مقدس اسلام به عنوان موسيقي مطرب لهوي آمده است همان تركيبات نامناسبي از نتهاي موسيقي است كه معمار آفرينش آن را نپسنديده، و مانع سعادت انسان دانسته است و لذا آن را حرام كرده است به عنوان مثال اگر كلمه «اللهاكبر» كه در نماز گفته ميشود با لحني كه مخصوص مجالس لهو و لعب است ادا شود، جايز نميباشد. و فقها نيز حتي قرآن خواندن با لحن غنا را جايز نميدانند. بنابراين با فرض صحت ادعاي وجود انتظام و هماهنگي ميان نتهاي موسيقي و ژنهاي بدن انسان، آن را ميتوان اينگونه تفسير كرد كه اصل انتظام در امور به گونهاي خوشآيند قرار داده شده كه طبع آن را ميپسندد و نميتوان از آن اين نتيجه را گفت كه موسيقي به هر شكل آن، نياز فطري بشر است. به عنوان مثال خداي تعالي، دندان براي انسان آفريد و راه تغذيه را از دهان و با استفاده از دندان قرار داد، آيا ميتوان نتيجه گرفت كه خوردن هر چيزي كه بتوان آن را جويد و بلعيد حلال است ؟!